برخورد گازانبری کارساز نبوده و نیست.


چندی قبل نمایندگان مجلس در راستای پیشگیری از کاهش رشد جمعیت، طرح دوفوریتی برای لغو همه خدمات رایگان وزارت بهداشت برای کاهش جمعیت ارائه داده اند که با تصویب این طرح قوانینی که در راستای کاهش جمعیت وجود دارد لغو خواهد شد.

سوالی که پس از خواندن این طرح به ذهن خطور می کند این است که هدف مجلسی ها از ارائه این طرح چیست؟ افزایش جمعیت؟ مگر تنها دلیل کاهش جمعیت ارائه خدمات رایگان بهداشتی و پیشگیری از بارداری است که با حذف این خدمات جمعیت افزایش یابد؟  سوال دومی که پیش می آید این است که مجلسی ها به دنبال چه نوع افزایش جمعیتی هستند؟ کمی؟ کیفی؟ هر دو؟ پس از مطالعه این طرح علاوه بر سوالات متعددی که بر ذهن خگور می کند یک مسئله مشخص و تکراری نیز خودنمایی می کند: برخورد گازانبری و قهری! گویا مسولین عزیز برای تمامی مسائل و مشکلات به خصوص در حوزه اجتماعی،  تنها یک راه حل دارند و آن هم برخورد گازانبری،  قهری و استفاده از محرومیت، تهدید و مجازات است. استفاده از این رویکرد از جانب مجلسی ها برای باری دیگر در حالی است که عدم کارایی این رویکرد سالهاست(چه بسا قرن هاست) که به اثبات رسیده است. در دنیای امروزی تنها ضمانت اجرایی برنامه ها و سیاست های مختلف، جامعه محور بودن آنهاست. جامعه محور بودن به معنای استفاده از مشارکت مردم در تمامی مراحل برنامه ریزی و سیاستگذاری از تدوین تا اجراست. به عبارت دیگر برنامه ریزی برای مردم با مردم امکان پذیر است نه با زور، تهدید و مجازات. ارائه راه حل برای هر مساله ای مستلزم آگاهی و توجه کامل به علل مسئله مورد نظر است در همین راستا لازم است مسولین مربوطه به دلایل عدم فرزندآوری زوجین و حتی فراتر از آن بی رغبتی جوانان به ازدواج  نظری بیافکنند و سپس در پی ارائه طرح و برنامه ای در راستای افزایش جمعیت برآیند. اکثر کارشناسان دلایل کاهش رشد جمعیت کشور را در چند عامل مشخص می دانند که مهمترین و اصلی ترین دلیل آن عامل اقتصادی و رفاهی است که خود این عامل اقتصادی باعث ایجاد مسائل دیگری از جمله بالا رفتن سن ازدواج و کاهش میل و انگیزه برای ازدواج و ...  شده است. 
ذکر این نکته ضروری است که اگر مردم با سیاست های کاهش جمعیت همراهی کردند به این دلیل واضح و مشخص بود که پیروی از این سیاست نتایج ملموسی از جمله افزایش سطح رفاهی و بهتر شدن شرایط اقتصادی شان را در پی داشت. حال خانوادها یی که در شرایط کنونی کشور، اعمال تحریم های متعدد، قیمت های نجومی مواد غذایی، پوشاک و ... زندگی می کنند و توانایی تامین حداقل مایحتاج ضروری زندگی خود را ندارند به کدام دلیل و منطق باید متقاعد به ازدواج و یا فرزندآوری گردند؟

 نکته دیگری که نمایندگان مجلس و سایر مسولین مربوطه باید بدان توجه داشته باشند این است که هر طرح و برنامه ای گروه هدف و مخاطب خاص و مشخص دارد در همین راستا باید مشخص گردد بدنبال چه نوع افزایش جمعیتی هستیم؟ آیا تنها افزایش کمی و عددی جمعیت، مورد نظر است؟ یا بحث کیفیت جمعیت افزوده شده نیز مهم است؟ اگر علاوه بر بحث کمیت، کیفیت جمعیت افزوده شده نیز مهم است، باید گروه هدف این طرح و برنامه ها نیز مشخص گردد. در ارتباط با طرح اخیر مجلس باید گفت این طرح صرفا دو گروه از افراد جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد: گروه اول افرادی با سطح اقتصادی و اجتماعی پایینی خواهند بود که به طور معمول از سطح تحصیلات پایین تری برخوردارند و در مناطق محروم و یا حاشیه شهرهای بزرگ زندگی میکنند. این افراد پس از حذف خدمات رایگان بهداشتی در زمینه پیشگیری از بارداری، به دلیل عدم اگاهی، فقر مالی و یا عدم دسترسی به این خدمات، دارای فرزندهای بیشتری خواهند شد که با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی این خانواده ها، باعث بروز مشکلات عدیده ای برای آنان گردیده و به تبع آن زمینه ساز بسیاری از مسائل و آسیب های اجتماعی از جمله کودک آزاری، سرقت، تجاوز، فرزند کشی و ... خواهد شد که از این نظر باری را بر دوش جامعه نیز تحمیل خواهد کرد. گروه دومی که از نتایج این طرح متاثر می شوند، اتباع خارجی مقیم کشور به خصوص اتباع افغان هستندکه طبق آمار، بالاترین میزان مهاجرین را در کشور شامل می شوند. دختران این مهاجرین به واسطه شرایط فرهنگی، در سنین بسیار پایین ازدواج کرده و معمولا به دلیل عدم آگاهی و استفاده از راهکارهای پیشگیری از بارداری، تعداد فرزندان آنان بسیار بالاست. حال پس از گذشت چند دهه از حضور آنان در ایران و کارهای آموزشی و فرهنگی صورت گرفته از طرف سازمان های مردمی و غیر مردمی و کارشناسان مختلف از جمله مددکاران اجتماعی و ... این افراد به دنبال استفاده از خدمات پیشگیری از بارداری هستند اما پس از تصویب این طرح و به دلیل اینکه اکثر این افراد از قشر فقیر جامعه هستند و توانایی پرداخت هزینه های این خدمات را ندارند تعداد فرزندان آنان نیز افزایش خواهد یافت که این امر نیز خود هزینه های زیادی را بر دوش این خانواده ها و جامعه بر جای خواهد گذاشت.
با توجه به موارد ذکر شده می توان گفت نه تنها طرح مذکور به نتایج مورد نظر و پیش بینی شده نخواهد رسید بلکه نتیجه عکس نیر در بر خواهد داشت. در پایان باید ذکر کرد که خدمات رایگان پیشگیری از بارداری نه تنها باید برای گروه هایی مانند افراد دارای فرزند زیاد و سطح اقتصادی و اجتماعی پایین و اتباع افغان که متوسط تعداد افراد خانوار در آن ها بالاست، پابرجا بماند بلکه لازم است گسترش نیز بیابد. در ارتباط با افزایش جمعیت نیز باید گفت که همه کارشناسان بر این مساله که باید راهکارهایی برای رشد منظم و منطقی جمعیت کشور و جلوگیری از پیری آن ارایه شود هم عقیده هستند اما به نظر می رسد شیوه دستیابی به این هدف، بسیار مهم تر از خود این هدف است. لازم است مسولین مربوطه در این ارتباط ضمن توجه به تمام اصول و قواعد برنامه ریزی و رعایت آن ها، برنامه ای دقیق و جامع با هدف قانع سازی قشر متوسط و بالای جامعه آن هم از طریق ارائه خدمات تشویقی ملموس،  منطقی و ادامه دار اقدام نموده و برای تربیت و مدیریت این جمعیت نیز برنامه روشن، شفاف و مدونی داشته باشند.


مرتضی دانائی فر: مددکار اجتماعی


توضیح: این مطلب با تغییراتی در روزنامه آرمان چاپ شده است.

لینک خبر :  http://armandaily.ir/?News_Id=74403

 

شفافیت در کنار تدبیر و امید

مرتضی دانائی‌فر* 
 

این روزها بازار ثبت‌نام دوره دوم دریافت یارانه نقدی بسیار داغ است. در کنار آن دولتی‌ها و اقشار مختلف جامعه ازجمله، نخبگان، هنرمندان، ورزشکاران و... تلاش دارند با ارائه پیشنهاداتی در زمینه دریافت خدمات جایگزین و گاه تهدید به جریمه افراد متخلف، افرادی را که نیازی به دریافت یارانه نقدی ندارند، توجیه و ترغیب نمایند تا از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند. یکی از این پیشنهادات، اختصاص درآمدهای ناشی از انصراف یارانه‌ها به بخش‌های ضروری و مورد نیاز مردم است. در همین راستا هیات وزیران درمصوبه‌ای که اخیرا درباره شیوه اخذ منابع و مصارف درآمد ناشی از هدفمندی یارانه‌ها داشت، مصارفی را برای این درآمدها مشخص کرد که شهروندان درصورت انصراف از دریافت یارانه نقدی یا تحمل افزایش قیمت حامل‌های انرژی، می توانند از صرف وجوهشان در این موارد مطمئن شوند. به‌عبارت دیگر این مصوبه بخشی از مصارف درآمد هدفمندی را شفاف می‌کند. این مصارف شش‌گانه عبارتند از:

پرداخت یارانه نقدی و غیرنقدی به سرپرستان خانوارهای نیازمند متقاضی.

تأمین امنیت غذایی خانوارهای تحت حمایت کمیته امداد امام(ره) و بهزیستی.
-‌تامین یارانه شیر مدارس.

بیمه‌نمودن افراد فاقد بیمه پایه سلامت.

کمک به بخش تولید، بهبود حمل‌ونقل عمومی و بهینه‌سازی مصرف انرژی در واحدهای تولیدی.

کاهش هزینه‌های پرداختی بیماران در پرداخت هزینه‌های تشخیصی، درمانی و بستری.

از ابتدای شروع به کار دولت تاکنون بی‌شک حمایت‌های مردمی بزرگ‌ترین سرمایه دولت در برخورد با مسائل داخلی و خارجی بوده است. مردم در دوران انتخابات و پس از آن همواره نشان داده‌اند که در کنار دولتمردان حضور دارند. این‌بار و در ارتباط با انصراف افرادی که نیازمند دریافت یارانه نقدی نیستند نیز قطعا حسن‌نیت خود را نشان خواهند داد اما در مقابل دولت نیز که با شعار اعتدال، تدبیر و امید توانست مردم را با خود همراه نماید لازم است وظیفه خود را در مقابل مردم انجام داده و دقیقا به مردم بگوید وجوهی که از انصراف آنها جمع می‌شود، صرف چه کارهایی می شود و از نتایج آن در بازه‌های زمانی مختلف و مشخص گزارش کامل و شفافی از اختصاص مبالغ یارانه‌های انصرافی به بخش‌های ضروری و در راستای برداشتن باری از دوش مردم ارائه نماید. بی‌شک ارائه گزارشات شفاف و ملموس در این مورد و سایر فعالیت‌های دولت می‌تواند به افزایش اعتماد اجتماعی نسبت به دولتی که تمام موجودیت و مشروعیت خود را مدیون همین مردم می‌باشد، منجر گردد. از بخش‌های ضروری دیگر علاوه بر مواردی که در جلسه هیات وزیران تصویب گردیده است که دولت می‌تواند این مبالغ را بدان اختصاص دهد، می‌توان به بخش‌های ازدواج و اشتغال جوانان و همچنین توجه ویژه به گسترش نشاط و شادمانی در جامعه اشاره کرد.

مددکار اجتماعی


لینک خبر :  http://armandaily.ir/?News_Id=73700

روز جهانی مددکاری اجتماعی

وب سایت تخصصی مددکاران اجتماعی-این روزها به یک مناسبت مهم جهانی برای مددکاران اجتماعی نزدیک می شویم. ۲۷ اسفند امسال مصادف خواهد بود با ۱۸ مارس ۲۰۱۴، روز جهانی مددکاری اجتماعی که به رسم هر سال، در سومین سه شنبه ماه مارس برگزار می شود. به لحاظ تاریخی، این مناسبت ابتدا در سال ۱۹۹۶ در فدراسیون مددکاری اجتماعی اروپا با شعار مددکاری اجتماعی و محرومیت indexاجتماعی آغاز شد. در سال بعد، توافق شد تا این روز، در دومین سه شنبه نوامبر هر سال گرامی داشته شود. پس از آن هر ساله با محوریت مسئله های مختلف اجتماعی که مددکاران اجتماعی با آنها مواجه اند همچون: قاچاق انسان و خشونت، معلولیت و حقوق بشر، حقوق کودک، مهاجرین و امثالهم، مددکاران اجتماعی سراسر جهان را به توجهی دوباره به مسئولیتهایشان دعوت می کردند. از سال ۲۰۰۶ این تاریخ به مارچ تغییر یافت و در سال ۲۰۰۷ به روز جهانی مددکاران اجتماعی تغییر یافت و اولین گرامی داشت آن با شعار” ایجاد جهانی از تفاوتها” برگزار شد. از آن سال به این سو، سومین سه شنبه مارچ هر سال، مددکاران اجتماعی سراسر جهان با پیامهای جداگانه ای از سوی سه مرجع اصلی مددکاری اجتماعی دنیا یعنی فدراسیون مددکاران اجتماعی(IFSW)، شورای آموزش مددکاری اجتماعی (CSWE) و انجمن بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی (IASSW) روز مددکاری اجتماعی را جشن می گیرند. البته وقایعی از این دست که بیشتر با هدف معرفی حرفه و ظرفیتهای آن است پیش از این نیز سابقه داشته است. دستکم اینکه، مراجع سه گانه مذکور سالهاست که در مقام مشورتی سازمان ملل متحد قرار گرفته اند و هر ساله معمولا در اوایل ماه آوریل، یک روز به مددکاران اجتماعی اختصاص داده می شود و مراسم مفصلی در این روز به افتخار مددکاران اجتماعی برگزار می شود.
انجمنهای مددکاری اجتماعی بسیاری از کشورها، همان روزجهانی را روز ملی مددکاری اجتماعی نیز اعلام کرده اند و سمپوزیومهای متنوعی برگزار می کنند؛ مهمترین مباحث نظری حرفه و نیز سیاستهای کلی مددکاری اجتماعی و موانع و نقاط قوت حوزه رفاه اجتماعی، کیفیت زندگی و توانمندسازی اجتماعی را به بحث و تبادل نظر می گذارند.11
این اتفاقی است که امسال نیز قرار است رخ دهد. در پوستری که برای این روز در سال جاری تدوین شده، شعار “راه حلهای مددکاری اجتماعی برای بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ” انتخاب شده و هدف از مداخلات مددکاران اجتماعی سراسر جهان نیز ارتقاء برابری و عدالت، توانمندکردن افراد برای یک زندگی پایدار، جلب مشارکت همگانی در راه اصلاح امور جامعه، تسهیل ایجاد جامعه های مراقبت کننده و احترام به تنوعات و مرتبط شدن مردم برشمرده است.
تقریبا همه شعارهای انتخابی برای این روز بر دو بال اصلی این حرفه یعنی عدالت و حقوق بشر تکیه داشته اند. شعار امسال با تأکید بر اینکه در حال حاضر به طور متوسط هر روز ۲۵۰۰۰ نفر در سراسر جهان از فقر یا در اثر عوامل مرتبط با فقر از بین می روند انتخاب شده است و از مددکاران حرفه ای دعوت شده است تا به منظور کمک به تحقق آرمانهای عدالت محورانه در همه حوزه ها ازجمله عدالت اقتصادی و اجتماعی در سیاستگذاری های کلان ملی و بین المللی ورود کنند . همانطور که گری بیلی رئیس فدراسیون در پیامش گفت ما می توانیم و باید در صحنه های اقتصادی و سیاسی نقش آفرینی موثر داشته باشیم. با توجه به بحرانهای سیاسی و اقتصادی که در سالهای گذشته میلادی بر کشورهای مختلف جهان سایه افکنده از مددکاران خواسته شده تا تبعات غیرقابل تحمل این بحرانها را برای عموم مردم جهان روشن کنند و افکار عمومی را به این سو بکشانند که برای ارتقاء رفاه اجتماعی برای همه مردم باید تلاش کرد. آنگونه که انجمن ملی مددکاران اجتماعی امریکا به عنوان بزرگترین انجمن ملی حرفه ای این حوزه بیان کرده {همه مردم مهم اند } (ALL PEOPLE MATTER!)13
مددکاران اجتماعی ایران نیز اگرچه ارتباطات بین المللی اندکی دارند اما امسال به یکی از بحرانهای مهم مخصوص کشور ما پرداخته اند و به صورت نمادین، کمپینی را برای جلب توجه همه مردم به موضوع تلفات و تبعات حوادث رانندگی اختصاص داده اند. مددکاری اجتماعی بین المللی امروزه یکی از حیطه های مهم این حرفه است که به طور ویژه به امر مهاجرین، قاچاق انسان، بحرانهای جهانی، تروریسم و سایر موضوعات فرامرزی می پردازد اما گرامیداشت روزهای جهانی به معنای آن نیست که مسائل اجتماعی مان را در مسائل اجتماعی جهان خلاصه کنیم. بلکه نشان دادن وحدت بین متخصصین این حرفه، حرف مشترک متخصصین علوم انسانی و همراستایی و همداستانی همه کسانی است که به افراد به مثابه انسان با حرمت و ارج انسانی اش می نگرند، فارغ از قومیت، ملیت، جنسیت یا هر ملاک جداکننده دیگر.
ویملا نادکارنی رئیس هندی انجمن مدارس مددکاری اجتماعی در پیام امسال خود ذکر کرد ما برای تحقق شعار امسال نیاز به توجه جدی به دو موضوع مهم داریم: اول تقویت حوزه آموزش مددکاران اجتماعی جهان و دوم توانمند کردن مردم سراسر دنیا با احترام به همه تفاوتهایشان. بحثهایی که این روزها در خصوص کیفیت آموزش در این حرفه مطرح می شود نشان از این دارد که مددکاران ایرانی، به این دو موضوع توجه کامل دارند و دغدغه لازم برای بهبود محتوا و سرفصلهای آموزشی ، چه آموزش دانشگاهی و چه آموزشهای ضمن خدمت دارند. دغدغه ای که قطعا با بحث و فحص مستمر می تواند راه به سرمنزلهای امیدوار کننده ای بگشاید. امید است که این دغدغه بجا و واکنشهای منطقی به چالشها در همه بخشهای اجتماعی به وجود آید تا دخالت مددکاران اجتماعی و سایر افراد حرفه ای در حوزه رفاه و خدمات اجتماعی را در امور پهن دامنه و سیاستگذاری ها در جهت تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی شاهد باشیم.
عباسعلی یزدانی

خویشتنداری تنها گزینه پیش رو!!!

طبق اعلام دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور، در چند سال گذشته سن ازدواج در هر دو جنس بالاتر رفته است عوارض منفی این اتفاق مانند بروز مشکلات روحی و روانی، کاهش دوره باروری و مشکلات بارداری در سن بالا، سرخوردگی، حضور طولانی مدت دختر و پسران در کنار والدین و ایجاد درگیری و اختلاف با والدین و یا سایر اعضای خانواده، تاخیر در ارضای نیازهای جنسی جوانان و به تبع آن ارضای این نیاز از راههای نادرست و پرخطر و ... باعث گردیده است که اکثر مسئولین مربوطه و متخصصین اجتماعی به فکر راه چاره ای برای کاهش سن ازدواج و همچنین کاهش عوارض منفی بالا رفتن سن ازدواج باشند.

همانطور که اشاره شد یکی از عوارض بالا رفتن سن ازدواج، تاخیر و یا ارضای نادرست نیاز جنسی است. حال با توجه روند رو به افزایش سن ازدواج، می توان گفت سن ازدواج از سن بلوغ جسمی و جنسی فاصله بیشتری گرفته است. جوامع غربی این خلا زمانی یا در حقیقت دوره بحرانی را با روابط آزاد جنسی که پشتوانه قانونی دارد، می‌پوشانند. اما یازده میلیون جوان ایرانی در سن ازدواجی که هرگز ازدواج نکردن، برای تامین نیاز جنسی خود در طی این دوره زمانی چه می کنند؟ به نظر می رسد ازدواج موقت، خود ارضایی، ارتباط نامشروع، تجاوز به عنف و یا آزار جنسی کودکان، هرزه گی وچشم چرانی درخیابان و محیط کار و ... بعضی از راه های ارضای این نیاز باشد. عده ای هم سردر گم هستند و نمی دانند باید چه کار کنند. هرکدام از این روش ها نیز عوارض و پیامد های مختلفی از منظر حقوقی، فرهنگی، اجتماعی، جسمی، امنیتی، روانی و ... دارد. ارضای نیاز جنسی از راه های ذکر شده نه تنها به ارضای کامل و رضایت بخش منجر نمی‌شود بلکه چون همواره با احساس گناه و غیراخلاقی بودن همراه است بر میزان آسیب های روحی روانی می‌افزاید.

آن چه که مهم است این است که در همه این افراد نارضایتی از تامین نیاز جنسی وجود دارد. این نارضایتی خود می تواند در عملکرد افراد در محیط های اجتماعی و در ایفای نقش های اجتماعی شان تاثیر منفی بگذارد.

بنابراین طبق آموزه های دینی و همچنین با توجه به فرهنگ جامعه ما، خویشتنداری تنها گزینه پیش روست.

با توجه به نوع نگاه جامعه به روابط جنسی، به طور معمول طرف پاسخ دهنده به سوالات جنسی افراد، کارشناسان مذهبی هستند. توصیه اکثر  این کارشناسان  نیز به جوانان برای نحوه مواجهه با نیاز جنسی صبر و خویشتنداری، تغییر رژیم غذایی، ورزش و سایر راه کارهای این چنینی است. این راهکارها برای جوانانی که در سنین پایین تر هستند و امید به شروع زندگی مشترک و ارضای نیاز جنسی از طریق تنها راه جامعه پسند آن را دارند پذیرفتنی است اما آیا این راهکارها برای دختر یا پسری که وارد دهه چهارم زندگی خود شده اند و دیگر امیدی به ازدواج ندارند پذیرفتنی و شدنی است؟

به نظر می رسد فرمول های این چنینی صرفا پاک کردن صورت مساله است. خویشتنداری جنبه‌ای موقت یا استثنایی دارد و هرگز یک راهکار عمومی برای اداره جامعه دینی محسوب نمی‌شود. چنان‌که امیرالمومنین علی(ع)‌ پس از اجرای حد درباره جوانی که از تجرد به گناه افتاده بود، دستور داد تا از بیت‌المال وی را تامین کنند و تاهل را بر وی امکان پذیر سازند.

مسئولین عزیز باید توجه داشته باشند شرایط کنونی ازدواج، حاصل عدم آینده نگری در گذشته است. بهتر است مسئولین و متخصصین مربوطه در این ارتباط چاره ای بیاندیشند وگرنه در آینده ای نه چندان دور جامعه درگیر عواقب ارضای نادرست این نیاز غریزی جوانان که می تواند شامل: گسترش روابط نامشروع، همجنس‌گرایی، انحرافات جنسی، خودارضایی‌، تنوع‌طلبی جنسی، تجاوز، پورنوگرافی، ارتباط جنسی با کودکان، گسترش بیماریهای جنسی، بی اعتمادی یا کاهش اعتماد به سلامت پسران و دختران قبل از ازدواج و ... خواهد بود.

به راستی با توجه به شرایط ازدواج در کشور برای ارضای نیاز جنسی جوانان ازدواج نکرده چه باید کرد؟ ورزش؟ اصلاح روش تغذیه؟ صبر؟ سرکوب میل جنسی؟ پذیرش نوع جدیدی از زندگی ؟ و ...



پی نوشت: متن فوق یادداشت اصلی است که در روزنامه قانون با تغییراتی اساسی چاپ شده است!!!!!


منبع: روزنامه قانون

مسائل اجتماعی نیازمند راه‌حل اجتماعی

از تاریخ 28 دی‌ماه، شرکت بهره‌برداری مترو تهران و حومه با همکاری نیروی انتطامی مترو، طرح جمع‌آوری متکدیان و دستفروشان داخل فضای مترو را در دستور کار خود قرار داده است. تاکنون نیز طبق اعلام این شرکت، بیش از یکهزار نفر از این افراد جمع‌آوری شده‌اند اما درمورد اینکه پس از جمع‌آوری چه اقدامی در ارتباط با این افراد صورت می‌گیرد توضیحی داده نشده است و به نظر می‌رسد این طرح صرفا به جمع‌آوری این افراد محدود می‌گردد. در اینکه وضعیت دستفروشان مترو باید مشخص و سازماندهی شود، شکی نیست اما اقداماتی مانند جمع‌آوری ضربتی از جمله مواردی است که در مورد سایر آسیب‌دیدگان اجتماعی از جمله معتادین، کارتن‌خواب‌ها، زنان ویژه، کودکان کار و خیابان و ... نیز اجرا شده و نتیجه چندان مثبتی در بر نداشته است. جمع‌آوری و برخورد پلیسی در برخورد با مسائل اجتماعی، صرفا پاک‌کردن صورت مساله است، مساله‌ای که بارها پاک شده اما هیچ‌گاه حل نشده است. آسیب‌ها و مسائل اجتماعی هرکدام خود معلول دلایل متعدد دیگری از جمله دلایل فردی، خانوادگی و اجتماعی هستند. صرف پرداختن به معلول دردی را دوا نمی‌کند و تنها راه مثمرثمر، توجه به علل این مسائل است. در ارتباط با پدیده دستفروشی نیز صرف‌جمع آوری این افراد کارساز نیست و باید به سازماندهی این افراد نیز توجه شود. به نظر می‌رسد می‌توان از ظرفیت پایگاه‌های خدمات اجتماعی (مددکار شهر) که توسط سازمان رفاه خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران و با هدف پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی و ساماندهی آسیب‌دیدگان افزایش سطح دسترسی شهروندان به خدمات اجتماعی، ظرفیت‌سازی و جلب مشارکت نهادهای دولتی و غیردولتی، ارتقای آگاهی شهروندان در حوزه آسیب‌های اجتماعی و ارائه خدمات اجتماعی به آسیب‌دیدگان دارای نیازهای ویژه و ... در هشت نقطه‌ شهر تهران از جمله پایانه غرب، پارک المهدی، محله فرحزاد، محله هرندی(دروازه غار)، مترو امام خمینی(ره)، محله اتابک، حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) و پایانه جنوب تاسیس شده اند برای سازماندهی این افراد استفاده کرد. در پایان باید بدین مسئله اشاره کرد که افزایش روزافزون مسائل اجتماعی لزوم ریشه‌یابی آنان را دوچندان کرده است همچنین تنها افرادی صلاحیت ورود به حوزه این مسائل را دارند که دارای تخصص و تجربه لازم باشند. مسائل اجتماعی جزو مسائلی نیست که در حوزه برخورد پلیسی تعریف شده باشند بلکه صرفا راه‌حل اجتماعی دارند و این راه‌حل نیز تنها از طریق متخصصین اجتماعی قابل اجراست. برخورد قهری و تک‌بعدی در هیچ حوزه‌ای (به‌خصوص حوزه اجتماعی) کارساز نیست و باید برای کاهش یا حل این مسائل، بدان‌ها به‌صورت سیستمی نگاه شود.


مرتضی دانائی‌فر: مددکار اجتماعی

منبع: روزنامه آرمان 
 

10 مهارتی که سپر اجتماعی در برابر خشونت‌های خانگی است

  نتایج یک پژوهش در کشور نشان می‌دهد: تحصیلات پایین مردان ارتباط بسیار معناداری با خشونت آنها علیه همسران دارد. 
 
به گزارش ایسنا این پژوهش نخست به اهمیت جایگاه خانواده به عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماعی و در عین حال بزرگترین و تاثیرگذارترین واحد تربیتی در جوامع اشاره دارد و تاکید می‌کند که این نهاد می‌تواند منشأ تحولات عظیم فردی، اجتماعی و رشد ارزش‌های انسانی در میان اعضای آن باشد. اما متاسفانه امروز نسبت به گذشته به این نهاد کوچک اجتماعی بهایی کمتر داده شده و در نتیجه جایگاه ارزشمند و حیاتی این نهاد مقدس نیز رنگ باخته است. شاید از همین روست که همه روزه بویژه در کلانشهرها، بیش از پیش شاهد افزایش مشکلات و نابسامانی‌های خانوادگی و سیر صعودی آمارهای تکان‌دهنده و رو به رشد طلاق، کودک‌آزاری، همسرآزاری، فقر، بزهکاری، اعتیاد، خودکشی، فرار و ... که همگی حکایت از عدم رعایت حقوق و حریم خانواده توسط اعضای آن دارند، هستیم. 

 
ادامه مطلب ...

نسل امروز پذیرای زبان تهدید نیست.


چندی قبل با شنیدن خبر خودکشی دختر نوجوان شیرازی به دلیل اخراج از مدرسه، تمامی خاطرات دوران تحصیلاتم برایم یادآوری گردید. خاطراتی شیرین و گاه هم تلخ. در میان تمام خاطرات تلخ و شیرین آن دوران، تلخ ترین خاطره برای من اخراج دوستم به خاطر بلند بودن موی سرش از مدرسه بود، خاطره ای که باعث شد بزرگترین ترس دوران تحصیلم یعنی ترس از اخراج در من شکل بگیرد. البته این ترس در اکثر همدوره ای های من(دهه شصتی ها و دهه های قبل) وجود داشت. در آن دوران کوچکترین بی نظمی­ای در مدرسه با تنبیه، اطلاع به والدین و یا تهدید به اخراج از مدرسه روبه رو می گردید. در حال حاضر هر چند ما کمتر شاهد استفاده از روش های تنبیهی و یا اخراج از مدرسه هستیم اما باز هم این رویه غلط هر چند به میزان کمتر وجود دارد. خبر اخراج دختر نوجوان شیرازی به دلیل خودکشی وی مخابره گردید و چه بسا دانش آموزان زیادی که اخراج می­گردند و آماری از تعداد آنان و همچنین سرنوشت و آینده آنان پس از اخراج از مدرسه در دست نیست.

استفاده از روش های تنبیهی در آموزش و پرورش کشور در حالی صورت می گیرد که طبق ماده 28 پیمان نامه جهانی حقوق کودک که ایران در سال 1373 آن را امضاء کرده است، کشورهای عضو، موظفند حق کودک را برای برخورداری از آموزش به رسمیت بشناسند  و برای دستیابی به این حق، به صورت تدریجی و بر پایه‌ی ایجاد فرصت‌های برابر، اقداماتی را از جمله:الف) اجباری کردن و در دسترس قرار دادن آموزش ابتدایی رایگان برای همه ب) تشویق ایجاد و گسترش انواع مختلف آموزش متوسط، از جمله آموزش عمومی و حرفه‌ای، فراهم کردن و قرار دادن آنها در دسترس همه‌ی کودکان، و به عمل آوردن اقدامات مقتضی از قبیل ارائه آموزش رایگان و اعطای کمک‌های مالی در صورت نیاز پ) در دسترس قرار دادن آموزش عالی برای همگان بر اساس قابلیت و از هر طریق مناسب ت) فراهم کردن اطلاعات و راهنمایی‌های آموزشی و حرفه‌ای و قرار دادن آنها در دسترس همه‌ی کودکان

ث) به عمل آوردن اقداماتی جهت تشویق به حضور منظم در مدارس و کاهش موارد ترک تحصیل، انجام دهند. همچنین در ادامه این ماده عنوان می دارد که کشور های عضو موظفند کلیه‌ی اقدامات مقتضی را جهت تضمین این که انضباط در مدارس مطابق با شأن انسانی کودک و مفاد پیمان‌نامه‌ی جهانی حقوق کودک باشد اعمال کنند و همچنین اقداماتی را در جهت ریشه‌کن ساختن جهل و بی سوادی در سراسر جهان و تسهیل دسترسی به دانش علمی و فنی و روش‌های نوین تدریس، تشویق و ترویج نمایند. بنابراین با توجه به این ماده، سیستم آموزشی کشور باید کودکان و نوجوانان را تشویق به تحصیل وکسب سواد نماید نه اینکه بنا بر هر دلیل  موجه و غیر موجه ای به دنبال اخراج این افراد از تحصیل  و فرآیند آموزش باشد و چه بسا این اخراج مسیر زندگی آنان را تغییر دهد. در کنار تشویق و ترغیب برای دانش آموزانی که موارد انظباطی دارند می توان از تجارب سایر کشورها استفاده کرد. در بسیاری از کشورهای دنیا رشته مددکاری اجتماعی که یک رشته بین رشته ای است، رشد بسیار زیادی کرده است. یکی از شاخه های این رشته، مددکار اجتماعی مدرسه است که به بررسی و حل مسائل و مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی دانش آموزان می پردازد. مددکار اجتماعی مدرسه به دلیل داشتن ابزارهای نیرومندی از جمله بازدید از منزل، در برخورد با مسائل و مشکلات دانش آموزان علاوه بر خود افراد، خانواده و محیط آنان را نیز در نظر می گیرد و به همین دلیل می تواند نقش بسیار موثری را در حل مسائل آنان ایفا نماید و به عنوان جایگزین اخراج و تنبیه از ارجاع به مددکار مدرسه، استفاده گردد. چه بسا با اخراج دانش آموزان مسیر زندگی آنان را تغییر داده و همین افراد در آینده به افرادی مجرم و یا سربار جامعه بدل شوند. افرادی که هزینه ی آنرا کل مردم جامعه باید بپردازند حال اگر مسائل و مشکلات این دانش آموزان از راه اصولی و صحیح خود حل شود می توانندبه جای سربار جامعه بودن باری از دوش جامعه بردارند.   

مسئولین مربوطه باید توجه داشته باشند که نسل امروز پذیرای زبان تهدید نیست، زبان صحبت با نسل امروز زبان ترغیب و تشویق است. با زور و اجبار و اخراج و تهدید و تنبیه، آموزش و فرهنگ سازی صورت نمی گیرد. روح آموزش با اجبار و زور همخوانی ندارد. آموزش در فضای همدلی، دوستی و تشویق و ترغیب اتفاق می افتد. مدرسه صرفا محل آموزش ریاضی، زیست، شیمی و.... نیست، مدرسه محل رشد شخصیت، استعدادها و توانایی‌های جسمی و ذهنی دانش آموزان و آماده‌سازی آنان برای یک زندگی مسئولانه در جامعه‌ای آزاد و با روحیه‌ی تفاهم، صلح، مدارا، مساوات بین زن و مرد، و دوستی میان همه‌ی مردمان، گروه‌های قومی، ملی و مذهبی است. به عبارتی دیگر مدرسه محل آموزش انسانیت است. در دنیای امروز شهروندان باسواد به عنوان نیروی انسانی، یکی از عوامل توسعه محسوب می گردند.امید است که دستگاه آموزش و پرورش کشور به وظیفه خطیر خود در امر تربیت نیروی انسانی کشور که امیدان آینده این مرز و بومند توجه نموده و با توجه به آنان آینده ای روشن را برای کشور رقم بزند.

 

مرتضی دانائی فرمددکار اجتماعی

 

 (پی نوشت:متن فوق یادداشت اصلی است که در روزنامه آرمان با اندکی تغییر چاپ شده است)

 


منبع:روزنامه آرمان

چرا زود خسته می‌شویم؟

یکی از پرسش‌هایی که بیشتر اوقات برای افراد مطرح می‌شود این است که چرا زود خسته می‌شوند و چگونه می‌توانند انرژی بیشتری کسب کنند.

به گزارش ایسنا، تنها پاسخی که کارشناسان سلامت برای این سوال دارند عادت‌های غلط و روزمره و انتخاب یک الگوی ناسالم است که به خستگی زودتر و بیشتر می‌انجامند.

به گزارش سایت اینترنتی ارگانیک، برخی از رفتارها و عادت‌های روزانه که باعث می‌شوند زودتر خسته شویم و در طول روز کم‌انرژی باشیم عبارتند از:

1- الگوی خواب نامنظم: در صورتی که چرخه خواب فرد منظم نباشد، بدن و ذهن تمام مدت در تلاش برای جبران آن هستند. این مشکل می‌تواند پیامدهای جدی‌ همچون افسردگی، تغییر خلق و خو و افزایش وزن را به دنبال داشته باشد.

2- حذف وعده‌ غذایی صبحانه: شروع فعالیت‌های روزانه بدون خوردن صبحانه و با معده خالی، بدن را بیش از ضرورت تحت استرس قرار می‌دهد. بنابراین مصرف این وعده غذایی که شامل غلات، پروتئین، مواد لبنی و میوه می‌شود در اولین ساعات روز و پس از بیدار شدن از خواب می‌تواند فرد را تا پایان روز پرانرژی نگه دارد.

3- کاهش مصرف مایعات: از دست رفتن آب بدن فرآیند متابولسیم را کندتر می‌سازد. با نوشیدن مقدار آب کافی، عملکرد سیستم ایمنی بدن بهبود می‌یابد. همچنین باید به این نکته توجه داشت که نوشیدن آب پس از مدتی خسته‌کننده می‌شود به همین دلیل گنجاندن مواد خوراکی‌ آبدار در وعده‌های غذایی ضروری است.

4- نوشیدن بیش از حد قهوه: یکی از راه‌های کسب انرژی بیشتر، کم کردن میزان مصرف کافئین و شکر است. نوشیدن قهوه به فرد احساس کاذب انرژی می‌دهد اما در اواخر روز دردسرساز می‌شود و به افزایش احساس خستگی می‌انجامد.

5- خیره شدن به صفحه مانیتور: استراحت ندادن به چشم‌ها موجب سردرد، خستگی و تاری دید می‌شود. برای پیشگیری از خستگی چشم‌ها می‌توان هر 20 دقیقه یک بار مدت 20 ثانیه روی خود را به سمت یک شیء دیگر برگرداند.

6- مصرف کربوهیدرات‌های نامناسب: گنجاندن کربوهیدرات‌های طبیعی و غیرفرآوری شده همچون غلات، میوه‌ها و سبزیجات یکی از شیوه‌های موثر کسب انرژی است. زمانی که فرد میزان کافی کربوهیدرات سالم و طبیعی مصرف نکند مغز مجبور می‌شود انرژی مورد نیازش را از ماهیچه‌ها دریافت کند و این امر موجب خستگی بیشتر می‌شود.

7- داشتن زندگی به‌هم‌ریخته و آشفته: خانه شلوغ و ذهن آشفته به یک اندازه عامل خستگی ذهنی و جسمی هستند.

8- کم‌تحرکی یا فعالیت بدنی شدید: هر ساعت یکبار به خود استراحت کوتاهی دهید، حرکات کششی سبک انجام داده یا در فاصله زمانی کوتاهی پیاده‌روی کنید. همچنین لازم است از انجام فعالیت‌های ورزشی سنگین در شروع کار خودداری کنید چرا که موجب می‌شود بدن مقدار زیادی هورمون استرس ترشح کند.

9- کمبود استراحت: فعالیت‌های روزانه خود را به گونه‌ای دسته‌بندی کنید که مدت زمان کافی برای استراحت کردن داشته باشید.

10- ارتباط با افراد افسرده و مضطرب: روابط اجتماعی می‌تواند تاثیر چشمگیری بر رفتار و ذهن فرد داشته باشند. اگر فکر می‌کنید در زندگی‌تان افرادی وجود دارند که موجب می‌شوند شما افسرده و خسته شوید در رابطه‌تان با آنان تجدیدنظر کنید. 

معلولیت اجتماعی، نیازمند توجه

روز سوم دسامبر به‌عنوان روز جهانی معلولین(12 آذر) نامگذاری شده است. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی معلولیت‌های مختلف به سه دسته تقسیم می‌شود که شامل معلولین جسمی– حرکتی، معلولین ذهنی و روانی و معلولین اجتماعی می‌شود. اولین گروه معلولین، شامل معلولین جسمی و حرکتی است یعنی افرادی که معلولیت آنان در زمینه جسم و فعالیت‌های حرکتی آنان است. دومین گروه معلولین روانی هستند که بیشترین این افراد را بیماران روانی حاد و مزمن و کم‌توانان ذهنی تشکیل می‌دهند. سومین گروه نیز معلولین اجتماعی هستند که شامل افرادی مانند سوءمصرف‌کنندگان مواد، دختران فرار، کودکان کار و خیابان، زنان خیابانی و... است. به‌طور کلی طبق این تعریف تمامی آسیب‌دیدگان اجتماعی معلول اجتماعی محسوب می‌شوند. بنا بر تعریف سازمان بهداشت جهانی تمامی این افراد معلول به حساب می‌آیند و نیاز به توجه دستگاه‌های مسئول و ارائه خدمات از سوی آنان دارند. اما به نظر می‌رسد نگاه مسئولان و دستگاه‌های متولی و حتی عامه مردم نیز بیشتر روی معلولین جسمی- حرکتی و به مقدار کمتر معلولین ذهنی و روانی به عنوان معلول است و در این بین کم‌توجهی به گروه سوم به‌عنوان معلولین اجتماعی صورت می‌گیرد. هدف از این یادداشت زیر سوال بردن ارائه خدمات و توجه به معلولین جسمی- حرکتی یا معلولین ذهنی و روانی نیست بلکه بالعکس، نگارنده به عنوان مددکار اجتماعی معتقد است که ارائه خدمات به این معلولین نیز در سطح استاندارد و به‌اندازه کافی صورت نمی‌گیرد. هدف این یادداشت این است که چرا به افراد گروه سوم به عنوان معلولین اجتماعی نگاه نمی‌شود و حتی این افراد به عنوان افراد خرابکار و مجرم تلقی می‌شوند که نه‌تنها مستحق کمک و توانبخشی نیستند بلکه شایسته تنبیه و مجازات هستند حال آنکه همان‌طور که بروز معلولیت‌های جسمی -حرکتی و ذهنی و روانی می‌تواند دلایل متعددی ازجمله جنگ، تصادفات، مادرزادی و ... داشته باشد بروز معلولیت‌های اجتماعی نیز می‌تواند دلایل مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی داشته باشد و لزوما نمی‌توان تمام دلایل بروز آن را به فرد و مسئولیت وی نسبت داد. با این دید از انگ و تبعیضی که نسبت به این افراد وجود دارد کاسته شده و چه بسا با کمرنگ شدن انگ و تبعیض‌ها افراد بیشتری از این گروه جهت درمان و توانبخشی اقدام کنند. نکته دیگری که در ارتباط با این معلولین باید بدان توجه کرد اینکه برخلاف معلولیت‌های جسمی- حرکتی و روانی که در بیشتر موارد غیرقابل برگشت بوده و گاهی تا آخر عمر نیاز به توان بخشی و مراقبت دارند معلولیت این افراد قابل برگشت بوده و به اصطلاح دیگر قابل درمان است و درصورت ادامه درمان پس از مدتی فرد دیگر معلول اجتماعی محسوب نمی‌‌شود. به همین دلیل واردکردن این افراد به چرخه درمان و توان بخشی با دید معلولین اجتماعی هزینه‌های کمتری را برای دولت و جامعه دربر دارد. امید است مسئولان محترم با اتخاذ این رویکرد به وارد شدن این افراد به چرخه توان بخشی و درمان و بازگشت‌شان به جامعه کمک کنند.

مرتضی دانائی فر - مددکار اجتماعی


منبع: روزنامه آرمان

به چند عکاس و فتوشاپیست حرفه‌ای نیازمندیم

شهرداری تهران با تعداد زیادی پرسنل و زیرمجموعه‌هایی مانند شهرداری‌های مناطق 22 گانه، شهرداری‌های هر ناحیه، شورایاری‌ها، سراهای محله و ... بی‌شک یکی از بزرگ‌‌ترین سازمان‌ها در سطح پایتخت و حتی کل کشور است. این سازمان عظیم از سال 84 با انتخاب شهردار تهران، محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور، بیش از پیش مورد توجه مردم و رسانه‌ها قرار گرفت. پس از آن نیز با انتخاب محمدباقر قالیباف به‌عنوان شهردار تهران، این سازمان تبدیل به یکی از سازمان‌های مهم در سطح اجرایی، فرهنگی و اجتماعی شد. یکی از حوزه‌هایی که با آمدن قالیباف بدان توجه بیشتری شد، مسائل اجتماعی و فرهنگی است که در همین راستا معاونتی نیز در شهرداری تحت عنوان معاونت امور اجتماعی و فرهنگی که شامل زیرمجموعه‌هایی مانند اداره سلامت، اداره رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی، اداره آموزش‌های شهروندی و ... است اختصاص داده شده است. توجه شهرداری تهران به مسائل اجتماعی در خور تقدیر و تشکر است. نگارنده این سطور به واسطه حرفه‌ای که دارد در ارتباط نزدیک با معاونت امور اجتماعی و فرهنگی یکی از نواحی شهرداری تهران است و از نزدیک شاهد فعالیت‌های این معاونت که شامل برگزاری کارگاه‌ها‌، سمینار، جشن‌ها و مراسمات به مناسبت‌های مختلف و ...است، هستم. این خدمات از لحاظ کمیت طیف وسیعی از سطح فردی تا جامعه‌ای را شامل می‌گردد اما چیزی که باعث نوشتن این سطور گردیده نه کمیت این خدمات بلکه کیفیت آنهاست. در اکثر خدمات این معاونت حساسیت مسئولان مربوطه گزارش‌دهی به مسئولان رده بالاتر است به همین دلیل دوربین عنصر بسیار مهمی در فعالیت‌های قسمت‌های مختلف شهرداری به خصوص معاونت امور اجتماعی و فرهنگی آن است. عکس‌هایی با کیفیت بالا و زیبا، اما آیا خدماتی که ارائه می‌گردد به کیفیت عکس‌هایی که برای گزارش‌دهی به مسئولان رده‌های بالاتر گرفته می‌شود، هست؟ در معاونت مذکور که در یکی از آسیب‌خیز‌ترین نواحی تهران قرار دارد اکثر خدماتی که ارائه می‌گردد بسیار کم خرج و هزینه است. گرد هم‌آوردن چندین نفر و گرفتن چند عکس که معمولا برای هر عکسی که در یک مراسم گرفته می‌شود؛ عناوین مختلفی تحت عنوان کارگاه، سمینار و ... انتخاب شده و برای گزارش‌دهی مورد استفاده قرار گرفته و سپس در پرتابل شهرداری نیز قرار می‌گیرد و شهرداری نیز با استناد با این عناوین و عکس‌ها گزارشات ماهانه و سالانه خود را ارائه می‌دهد. هر چند نگارنده به‌طور کامل و برای هر موضوعی اعتقادی به ضرب‌المثل مشت نمونه خرواراست، ندارد اما اگر بخواهیم براساس این ضرب‌المثل قضاوت کنیم می‌توان گفت به وسیله چند عکاس و فتوشاپیست حرفه‌ای، می‌توان تمامی فعالیت‌های معاونت‌های امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران را انجام داد. هرچند نمی‌توان این امر را به کل زیر مجموعه‌های شهرداری نسبت داد اما بی‌شک می‌توان گفت در بعضی از قسمت‌ها این کمیت‌گرایی و آمارسازی‌ها وجود دارد. لازم است مسئولان مربوطه نظارت بیشتری بر معاونت‌های و سایر قسمت‌های مناطق مختلف داشته باشند و تاکیدشان بیشتر بر کیفیت خدمات ارائه شده باشد. امید است که با اتخاذ این رویکرد علاوه بر جلوگیری از صرف هزینه‌های اضافی باری از دوش افراد درگیر در مسائل و آسیب‌های اجتماعی نیز برداشته شود.


مرتضی دانائی فر : مددکار اجتماعی