راستی شما چی از زندگی فهمــیده اید؟

- فهمــیده ام که باز کردن پاکت شیر از طرفی که نوشته
" از این قسمت باز کنید" سخت تر از طرف دیگر است . 54 ساله 

- فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی
دستت تو جیبته روی یخ راه بری . 12 ساله 

- فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد
بدون آنکه به زنت بگویی " دوستت دارم" . 61 سال 

- فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم،
آن را به نحو احسن انجام می دهم . 48 ساله 

- فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم . 38 ساله 

- فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند
ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. 20 ساله 

- فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه
" حالا باشه تا بعد " این یعنی " نه" . 7 ساله 

" در زندگی فهمیده ام که""

- فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که
آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. 42 ساله 

- فهمــیده ام که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند
هرگز اتفاق نمی افتند . 64 ساله 

- فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند ،
من می ترسم . 5 ساله 

- فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک
"زندگی خوب"حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند . 72ساله 

- فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم ،
نفر جلوی من اصلا عجله ندارد . 29 ساله 

- فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم
زمانی است که از تعطیلات برگشته ام . 38 ساله 

- فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل -  رفع همان مشکل
و اعلام رفع مشکل به همه. 34 ساله 

- فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری ،
باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید . 29 ساله 

- فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم
ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. 29 ساله 

- فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. 31ساله 

- فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده

- فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست...
اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند! 27 ساله 

- در زندگى فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم....
خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیتها و مراحل مختلفه زندگیم
تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم.

- هر کسى مسئول خودش هست، هرکسى
تو قبر خودش میخوابه، من باید آدم درستى باشم. 42 ساله 

- فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد
بلکه از ان رد می شود. 50ساله 

- فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه
و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. 35 ساله 

- فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید
بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی ! 36 ساله 

 

بهترین این جمله ها از نظر شما کدومشونه؟ یا شما چی از زندگی فهمیده اید؟

چه داستان زیبایی

  اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟

رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند.

شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . صبح فردا .......

ادامه مطلب ...

دموکراسی

همین الان معنی دموکراسی رو فهمیدم!!!!

دموکراسی یعنی اینکه بخوای بری از داروخانه داروهاتو بگیری نگهبان جلو در وایسته بگه از حراست دانشگاه زنگ زدن گفتن هیچ کس حق نداره از خوابگاه خارج شه

زندگی اجباریست.....

شاید آن روز که سهراب نوشت :

 تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت ،

باید اینجور نوشت ، هر گلی هم باشی ، چه شقایق چه گل پیچک و یاس

،زندگی اجباریست ، آری زندگی اجباریست .

زندگینامه چند تن از جامعه شناسان

زندگی نامه ها در درک نظریه های جامعه شناسی و خود نظام جامعه شناسی ما را یاری می کند توماس هانکینز مورخ چنین می گوید : زندگی نامه یک دانشمند اطلاعاتی را درباره شخصیت، کارهای علمی، زمینه های فکری و اجتماعی دوران او به خواننده می دهد. . . . بهترین راه درک مشکلات موجود در نوشتن تاریخ علم از همین امور حاصل می شود. . . . تاریخ به وسیله افراد خلق می شود و هر چیزی که اتفاق بیافتد این دانشمند است که به آن توجه می کند. زندگی نامه دریچه ای است که از طریق آن به درک این فرآیند می رسیم.

ادامه مطلب ...

چیزی برای نگرانی وجود نداره!!!

فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه سالمی یا مریضی.
اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده که نگرانش باشی؛
اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه دست آخر خوب می شی یا می میری.
اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛
اما اگه بمیری، دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه به بهشت بری یا به جهنم.
اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛
ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی که وقتی برای نگرانی نداری!
پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره!!!


امیدوارم همیشه سلامت وشاد باشید.

آخرین متدهای روز جهان در زمینه ی نحوه ی محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد

به جای مقدمه

این جفنگیات مرسوم که در برگه ی امتحان مینویسند و از بیماری مادر تا اینکه اگر این درس را نمره نیاورم مشروط میشوم و ... هم خیلی خز شده و هم، حتی یک بچه ی 5 ساله باور نمیکند؛ چه برسد به یک دکتر! کمی نوآوری و خلاقیت داشته باشید. جناب استاد به اندازه ی کافی خودش مشکلات و بدبختی دارد، دیگر نیاز نیست شما با آن خط زیبای منحصر به فردتان یک صفحه ی آچار برایش از مشکلاتتان بگویید. حالا باز ای کاش فقط یک نفر چنین خزعبلاتی می نوشت. یکهو می بینی از 30 نفر دانشجو، بیست و هشت نفر عینا نوشته اند که اگر این درس را نمره نگیریم مشروطیم و مادرمان مریض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار این مشکلات را هم از روی دیگر تقلب کرده اند.

 

در این بخش به ذکر خاطراتی از فعالیتهای پربار خود در این زمینه میپردازم.

 

ادامه مطلب ...

شادی، برگ برنده روزهای سخت زندگی


شادی خواستنی‌ترین و شیرین‌ترین احساس بشر است.

همه درجست‌وجوی آن هستند و کیفیت زندگیشان را براساس میزان شادیشان می‌سنجند. بنابراین انگیزه بسیاری از رفتارهای ما شاد شدن است و حتی زمانی که بیمار هستیم یا مشکلی داریم، می‌خواهیم این مسائل بر طرف شوند تا زمینه شادی فراهم شود.
اما بدانید که شاد بودن همیشه آسان نیست، شاد بودن می‌تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد. می‌تواند تمام پافشاری‌ها، انضباط فردی و تصمیماتی که برای خود فراهم آورده‌ایم را مخدوش کند.

ادامه مطلب ...

ساعت ها را بگذارید بخوابند

بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست.....

دیروز فردی که مانع پیشرفت شما بود درگذشت!!!

دیروز فردی که مانع پیشرفت شما بود در گذشت
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود: دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این شرکت بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم. در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است. این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند…
رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد. آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید… زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان تغییر کنند تغییر نمی کند زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید.
جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست
.

--

Josef Biazar