گزارشی تکان‌دهنده از بچه‌ فروشی در تهران!

روزنامه اعتماد، گزارشی تکان‌دهنده از فرزندفروشی در پایتخت منتشر کرده است.

به گزارش ایسنا، در این گزارش که با عبارت «این گزارش شروعی ندارد»، آغاز شده، آمده است: مشتری دارد، او را تا دو و نیم میلیون تومان می‌خرند. برای چه تحویل شما بدهم؟» راحله سیزده سالش است، مادر مواد فروشش در زندان است و برادرش سرپرستی او را به عهده دارد. راحله شناسنامه ندارد. برادرش نمی‌خواهد او را تحویل موسسه خیریه دهد. «دو میلیون بده بچه را ببر هر جا که خواستی.»

این گزارش نیست، روایت نبض کند کودکانی است که هر روز آنها را سر چهارراه‌ها یا مترو می‌بینیم. نه می‌توانند بخوانند نه می‌توانند بنویسند، تنها چیزی که از همان ابتدا آموزش دیده‌اند کار کردن است. آنها از صبح کار می‌کنند تا شب پدر و مادرهای جعلی یا پدر و مادرهای خودشان با خیال راحت مواد بکشند. کارگرانی که اگر خوب کار کنند، خریداران فراوانی دارند. قیمت این کودکان برده را می‌پرسم: «از صد هزار تا پنج میلیون.»

بردگی به جای عاشقی

اینجا دروازه غار است، ناف تهران. سوار مترو که شوی، کمتر از یک ساعت به ایستگاه شوش می‌رسی و چند قدم پیاده که بیایی جایی سر در می‌آوری که انسانیت دود شده و به هوا رفته است. صبح‌ها خلوت و شب‌ها از زمین بچه می‌جوشد. نه عاشق می‌شوند، نه کودکی می‌کنند. وقتی به سن دوازده سیزده سالگی می‌رسند باید ازدواج کنند و بچه‌دار شوند. این چرخه زندگی کودکان برده است. راه دیگری مقابل پای آنها نیست، فکر می‌کنند حتما این صحیح‌ترین راه است. آنها را غربتی صدا می‌زنند.

از لب خط تا دروازه غار، خانه‌هایی را می‌بینی با حیاط‌هایی بزرگ و هشتی و اندرونی و بیرونی. در تمام این اتاق‌ها خانواده‌هایی زندگی می‌کنند با چند بچه. هر بچه سرمایه‌ای برای خانواده. برای این والدین، فرزند بیشتر، زندگی بهتر است، مواد بیشتر است و نشئگی عمیق‌تر.

بیمارستانی شبیه به وال‌استریت

دختربچه 14 ساله افغان سال پیش بچه‌دار شده بود. او حتی توان بلند کردن بچه را هم نداشت اما حالا بچه او پیش خودش نیست. نوزادش را سه میلیون تومان فروخته است. در این محله گروه دیگری نیز هستند کم‌تعدادتر از غربتی‌ها. به آنها فیوجی می‌گویند. اکثر مددکاران موسسات خیریه که با این خانواده‌ها سر و کار دارند، خرید و فروش بچه یا بچه‌دار شدن برای درآمدزایی را ناشی از فقر فرهنگی در بین این گروه‌ها می‌دانند. اینجا با بچه تجارت می‌کنند، مواد می‌کشند، زندگی می‌کنند و دست آخر هم سرنوشت تلخ‌تری در انتظارشان است. اینجا هر اتفاقی می‌افتد.

مردی به نام خسرو وجود دارد. به بچه‌ها پول می‌دهد و بعد آنها را به هزار شکل دیگر به بردگی می‌گیرد. کودکان موظف هستند که آخر شب با مقدار مشخصی پول به خانه برگردند. اگر پول کم آورده باشند، باید تن به کارهای دیگری دهند. ازدواج این بچه‌ها هیچ جایی ثبت نمی‌شود. نامشان جایی ثبت نمی‌شود. گویا روح هستند. برده‌هایی که فقط برای کار زاییده شده‌اند.

بیمارستان ... در خیابان مولوی تهران است. بازاری برای خرید و فروش بچه؛ درست مانند وال استریت. یکی از دانشجویان پزشکی که آنجا کار می‌کند، می‌گوید: «خانم‌هایی به این بیمارستان می‌آمدند و بچه‌دار می‌شدند و می‌رفتند، حتی برای شیردهی کودک خود صبر نمی کردند. خیلی عجیب به نظر می رسید. اما همین خانم دو هفته بعد می‌آمد و برگه‌ای را که دست مردی بود امضا و پول ناچیزی دریافت می‌کرد، سپس بچه را به او تحویل می‌داد. به همین سادگی. اینجا زنان معتاد هم می‌آیند برای زایمان، اما خرج دو سه شب مصرفشان را می‌گیرند و کودک خود را می‌فروشند.»

بیایید برگردیم به دروازه غار. کوچه‌های باریک با جوی‌هایی که خشک شده است. بوی زباله می‌آید. دیوار سفید بزرگی دور جایی شبیه به میدان را گرفته است. از سوختگی‌های کنارش می‌توان فهمید که اینجا خوابگاه کارتن‌خواب‌هاست. یکی از آنها در میان زباله‌ها به ظرف برنجی می‌رسد و آهسته آهسته شروع به خوردن آن می‌کند.

فروش کودک به هر قیمتی

غربتی‌ها گروهی هستند که اصل خرید و فروش بچه‌ها متعلق به این گروه است. گروه‌های دیگر سعی می‌کنند که بیشتر بچه‌دار شوند تا پول بیشتری به چنگ بیاورند. مادری فرزند خود را یک و نیم میلیون تومان فروخته است. هنگامی که باردار بوده، بیمارستان نرفته زیرا قرار این بوده است که به محض اینکه بچه‌دار شد، باید او را به خریدار بدهد.

- نمی‌خواستی بچه‌ات را نگه داری؟

- چرا اما به پولش نیاز داشتم.

تمام مکالمه همین قدر طول می‌کشد. آنقدر مطمئن پاسخ می‌دهد که دیگر جای سوالی باقی نمی‌گذارد. بین خودشان و بچه، همیشه خودشان را انتخاب می‌کنند. مادر دیگری قرار بوده با فروش بچه به قیمت دویست هزار تومان لااقل خرج چند شبش را به دست آورد. زمانی که او تازه مواد مصرف کرده بوده، خریدار می‌آید و بچه را می‌برد، نه پولی پرداخت می‌شود، نه مادر چیزی یادش می‌آید. همه زندگی‌شان در پایپی شیشه‌ای خلاصه شده. پایپ هنوز در دستش هست. در حیاط خانه چند کودک بازی می‌کنند. کارگرانی که منتظر مشتری هستند، زمین یخ‌زده و آب سیاهی آنجا جریان دارد، بچه‌ها روی آنها سر می‌خورند و می‌خندند.

یکی از مددکاران اجتماعی محله می‌گوید: «موردی داشتیم که برای ساکت کردن نوزاد چهارماهه خودش به او متادون می‌داده و در کنار نوزاد شیشه مصرف می‌کردند که بچه دچار حمله‌های شدیدی شده بود. هر کاری می‌کردیم که بچه را از مادر بگیریم و او را درمان کنیم قبول نمی‌کرد. بعدا که با او صحبت کردیم به ما گفت بچه پنج میلیون تومان مشتری داشته است و اگر آن را به ما تحویل می‌داد مشتری بچه از دست می‌رفته اما به خاطر حال بد کودک مجبور شد و او را به ما داد.»

کودکان اجاره‌ای

مسعود، مددکار اجتماعی و بلد محله است. او مسئول شناسایی دروازه غار و لب خط است. خانه‌ای را نشان می‌دهد که یک سال پیش توسط موسسه‌ای خیریه کشف شد و تعداد زیادی بچه را از آنجا نجات می‌دهند، می‌گوید: «سال پیش بود فکر می‌کنم که این خانه را پیدا کردیم. حدود 40 تا 50 بچه در این خانه بودند که هرروز صبح عده‌ای می‌آمدند و آنها را اجاره می‌کردند و دوباره آخر شب آنها را برمی‌گرداندند.»

گروه دیگری هستند که در بارداری متوجه می‌شوند که نمی‌توانند از بچه نگهداری کنند و به همین خاطر دنبال خریداری برای فرزند خود می‌روند. اینها امن‌ترین مکان را یا خانه‌هایشان می‌دانند یا بیمارستان ... . دانشجوی پزشکی که در این بیمارستان کار می‌کند می‌گوید: «در روز حدود سه تا چهار تا از این موارد در بیمارستان داریم. شاید خیلی از آنها در قبال فروش بچه خود اصلا پولی نگیرند و خیلی از آنها کودکان خود را رها می‌کنند و می‌روند.»

از طرح ضربتی تا فقر فرهنگی

در لب خط، مردها تا آخر شب قمار می‌کنند و زن‌ها کار. فرهنگ زندگی‌شان عجیب است. کودکان آنها هم گاهی اوقات وارد این بازی‌ها می‌شوند و از همان سنین کودکی دست به همه کاری می‌زنند. یکی دیگر از مددکاران اجتماعی می‌گوید اینها از بچه‌ها هر استفاده‌ای می‌کنند و این همان فقر فرهنگی شدیدی است که در میان آنها وجود دارد. با برخورد و طرح‌های ضربتی اینها جمع‌آوری نمی‌شوند. صرفا باید از طریق تغییر خود این بچه‌ها نگذاریم نسل جدیدی از آنها تربیت شود.

این گزارش حتی پایانی هم ندارد. پایانی نیست بر مشکلات کودکانی که ناخواسته به دنیا می‌آیند و نمی‌دانند که چه کسانی هستند. بچه‌هایی که هنوز بچگی‌نکرده پدر شده‌اند، مادر شده‌اند، اما نه می‌دانند خودشان از کجا آمده‌اند، نه بچه‌شان به کجا می‌رود. اینجا لب خط است، دروازه غار. اینجا ته خط است برای بچه‌هایی که معامله می‌شوند تا مادرشان بگوید: «فروختمش و پول زندگی را به دست آوردم / چاره‌ دیگری نداشتم. اگر نمی‌فروختم چه کار می‌کردم؟ / نمی‌توانستم نگهش دارم. آدم در خماری هر کاری می‌کند. وقتی پول خوبی پیشنهاد می‌کنند دیگر به من چه که بدانم کجا می‌رود؟»

قالیباف: 300 هزار خانوار تهرانی حتی نمی‌توانند نیازهای اولیه زندگی‌شان را تامین کنند

شهردار تهران گفت: آمار و ارقام نشان می‌دهد ‌در حالی که 500 هزار خانوار در شهر تهران بیش از نیاز خانواده‌هایشان امکانات و درآمد دارند، 300 هزار خانوار نمی‌توانند حتی نیازهای اولیه زندگی‌شان را تامین کنند.

به گزارش ایسنا، محمدباقر قالیباف در همایش نذر فرهنگی که در مرکز همایش‌های برج میلاد برگزار شد، اظهار کرد: در شهر تهران برخی افراد حتی با گذشت دو فصل یک وعده گوشت نمی‌خورند و برخی دیگر نیز هستند که حتی ابتدایی‌ترین نیاز زندگی‌شان را نمی‌توانند تامین کنند.

وی با اشاره به برپایی این همایش اظهار کرد:‌ این گونه همایش‌ها می‌تواند ارتباطی میان این خانواده‌ها برقرار کند تا کسانی که درآمد بیشتری نسبت به نیاز روزمره‌شان دارند به افراد نیازمند کمک کنند.

شهردار تهران با اشاره به برنامه پنج ساله شهرداری تهران اظهار کرد: یکی از سیاست‌های ما در این برنامه این است که اگر پس از پنج سال آینده کسی وارد شهر تهران شد بگوید که تهران نسبت به گذشته چه تغییراتی کرده؟ مردم آن راحت‌تر با آرامش بیشتر و مهربان‌تر شده‌اند.

قالیباف تاکید کرد: این تفاوت باید در همه وجوه زندگی مردم مشاهده شود، از رانندگی در خیابان گرفته تا رفتار با همسایه‌ها، والدین و در بازار و همه قشرها و اصناف.

وی با بیان اینکه اداره امورات مردم را باید به خودشان سپرد، اظهار کرد: هرچند که شهرداری تهران یک نهاد عمومی و غیر دولتی است باز هم روحیه دولتی در مجموعه آن حاکم است و حتی خود ما هم خیلی باور نداریم که این شهر را مردم اداره می‌کنند.

شهردار تهران تاکید کرد: باید این نگاه را جا بیندازیم که اگر مشارکت مردم معنی دار و جهت دار شود بر بسیاری از مشکلات که هر روز با آن دست و پنجه نرم کرده و قادر به حل آن نیستیم چیره خواهیم شد، چرا که مردم می‌توانند با کمترین هزینه مالی و مادی مشکلات را حل کنند.

قالیباف تصریح کرد: در فرهنگ ایرانی و اسلامی سنت‌های بسیار خوبی داریم که با یک نگاه بسته و خشک به این سنت‌ها نمی‌توان کاری کرد، بلکه باید با یک نگاه اجتهادی به ویژه در حوزه فرهنگی به موضوعات روز نگاه کرده و مبتنی بر همان فرهنگ ایرانی اسلامی اصل مشکلات را حل کنیم.

وی تاکید کرد: در شهرهایی که مراکز بزرگ جمعیتی هستند اگر به دنبال استقلال و آزادی هستیم باید مولد باشیم و قدرت، ثروت، معرفت و منزلت تولید کنیم. مهمترین نقشی که امروز باید داشته باشیم این است که بستری فراهم کنیم که هر یک از این قدرت‌ها به هم تبدیل شوند؛ مثلا باید بیاموزیم که چگونه می‌توان ثروت را تبدیل به منزلت کرد، چرا که اگر این مورد را یاد نگیریم تنها ثروت اندوزی کرده‌ایم و جمع کردن مال نیز جز مفسده چیز دیگری برای جامعه ندارد.

وی تاکید کرد: زمانی می‌توانیم ثروت را به منزلت تبدیل کنیم که فرهنگ احسان را در جامعه خوب شناخته باشیم و آنرا به ثروتمندان معرفی کنیم.

سمینار "مسائل اجتماعی نوپدید؛ ادعا یا واقعیت"

سمینار "مسائل اجتماعی نوپدید؛ ادعا یا واقعیت"در روز یک شنبه مورخ 11/12/1392 در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی (سالن شاملو) برگزار می شود.

 در این سمینار چهار موضوع زیر مورد بحث خواهند بود:

  • کودکانی که با HIV/AIDS زندگی می کنند

  • هم خانگی

  • زندگی اقماری

  • تبعات تبصره ماده 26 قانون حمایت از کودکان بی سرپرست (موضوع ازدواج پدرخوانده و مادرخوانده با فرزندخوانده)

این سمینار از ساعت 8 تا 13 برگزار می شود و دارای امتیاز بازآموزی است.

انشعاب آب و برق و گاز، برای مددجویان سازمان‌های حمایتی رایگان شد

نمایندگان مجلس شورای اسلامی هزینه‌های صدور پروانه ساختمانی ، عوارض شهرداری و هزینه‌های انشعاب آب و فاضلاب و برق و گاز را برای مددجویان تحت پوشش سازمانهای حمایتی رایگان کردند.

به گزارش ایسنا، با تصویب مجلس دانشجویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی کشور از پرداخت هزینه‌های صدور پروانه ساختمانی، عوارض شهرداری وهزینه‌های انشعاب آب و فاضلاب وبرق و گازبرای یک بار و در حد یک واحد مسکونی مطابق الگوی مصرف معافند و دستگاههای ارائه دهنده خدمات مذکور موظف به ارائه این خدمات به صورت رایگان به مددجویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی کشور می‌باشند.

خویشتنداری تنها گزینه پیش رو!!!

طبق اعلام دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور، در چند سال گذشته سن ازدواج در هر دو جنس بالاتر رفته است عوارض منفی این اتفاق مانند بروز مشکلات روحی و روانی، کاهش دوره باروری و مشکلات بارداری در سن بالا، سرخوردگی، حضور طولانی مدت دختر و پسران در کنار والدین و ایجاد درگیری و اختلاف با والدین و یا سایر اعضای خانواده، تاخیر در ارضای نیازهای جنسی جوانان و به تبع آن ارضای این نیاز از راههای نادرست و پرخطر و ... باعث گردیده است که اکثر مسئولین مربوطه و متخصصین اجتماعی به فکر راه چاره ای برای کاهش سن ازدواج و همچنین کاهش عوارض منفی بالا رفتن سن ازدواج باشند.

همانطور که اشاره شد یکی از عوارض بالا رفتن سن ازدواج، تاخیر و یا ارضای نادرست نیاز جنسی است. حال با توجه روند رو به افزایش سن ازدواج، می توان گفت سن ازدواج از سن بلوغ جسمی و جنسی فاصله بیشتری گرفته است. جوامع غربی این خلا زمانی یا در حقیقت دوره بحرانی را با روابط آزاد جنسی که پشتوانه قانونی دارد، می‌پوشانند. اما یازده میلیون جوان ایرانی در سن ازدواجی که هرگز ازدواج نکردن، برای تامین نیاز جنسی خود در طی این دوره زمانی چه می کنند؟ به نظر می رسد ازدواج موقت، خود ارضایی، ارتباط نامشروع، تجاوز به عنف و یا آزار جنسی کودکان، هرزه گی وچشم چرانی درخیابان و محیط کار و ... بعضی از راه های ارضای این نیاز باشد. عده ای هم سردر گم هستند و نمی دانند باید چه کار کنند. هرکدام از این روش ها نیز عوارض و پیامد های مختلفی از منظر حقوقی، فرهنگی، اجتماعی، جسمی، امنیتی، روانی و ... دارد. ارضای نیاز جنسی از راه های ذکر شده نه تنها به ارضای کامل و رضایت بخش منجر نمی‌شود بلکه چون همواره با احساس گناه و غیراخلاقی بودن همراه است بر میزان آسیب های روحی روانی می‌افزاید.

آن چه که مهم است این است که در همه این افراد نارضایتی از تامین نیاز جنسی وجود دارد. این نارضایتی خود می تواند در عملکرد افراد در محیط های اجتماعی و در ایفای نقش های اجتماعی شان تاثیر منفی بگذارد.

بنابراین طبق آموزه های دینی و همچنین با توجه به فرهنگ جامعه ما، خویشتنداری تنها گزینه پیش روست.

با توجه به نوع نگاه جامعه به روابط جنسی، به طور معمول طرف پاسخ دهنده به سوالات جنسی افراد، کارشناسان مذهبی هستند. توصیه اکثر  این کارشناسان  نیز به جوانان برای نحوه مواجهه با نیاز جنسی صبر و خویشتنداری، تغییر رژیم غذایی، ورزش و سایر راه کارهای این چنینی است. این راهکارها برای جوانانی که در سنین پایین تر هستند و امید به شروع زندگی مشترک و ارضای نیاز جنسی از طریق تنها راه جامعه پسند آن را دارند پذیرفتنی است اما آیا این راهکارها برای دختر یا پسری که وارد دهه چهارم زندگی خود شده اند و دیگر امیدی به ازدواج ندارند پذیرفتنی و شدنی است؟

به نظر می رسد فرمول های این چنینی صرفا پاک کردن صورت مساله است. خویشتنداری جنبه‌ای موقت یا استثنایی دارد و هرگز یک راهکار عمومی برای اداره جامعه دینی محسوب نمی‌شود. چنان‌که امیرالمومنین علی(ع)‌ پس از اجرای حد درباره جوانی که از تجرد به گناه افتاده بود، دستور داد تا از بیت‌المال وی را تامین کنند و تاهل را بر وی امکان پذیر سازند.

مسئولین عزیز باید توجه داشته باشند شرایط کنونی ازدواج، حاصل عدم آینده نگری در گذشته است. بهتر است مسئولین و متخصصین مربوطه در این ارتباط چاره ای بیاندیشند وگرنه در آینده ای نه چندان دور جامعه درگیر عواقب ارضای نادرست این نیاز غریزی جوانان که می تواند شامل: گسترش روابط نامشروع، همجنس‌گرایی، انحرافات جنسی، خودارضایی‌، تنوع‌طلبی جنسی، تجاوز، پورنوگرافی، ارتباط جنسی با کودکان، گسترش بیماریهای جنسی، بی اعتمادی یا کاهش اعتماد به سلامت پسران و دختران قبل از ازدواج و ... خواهد بود.

به راستی با توجه به شرایط ازدواج در کشور برای ارضای نیاز جنسی جوانان ازدواج نکرده چه باید کرد؟ ورزش؟ اصلاح روش تغذیه؟ صبر؟ سرکوب میل جنسی؟ پذیرش نوع جدیدی از زندگی ؟ و ...



پی نوشت: متن فوق یادداشت اصلی است که در روزنامه قانون با تغییراتی اساسی چاپ شده است!!!!!


منبع: روزنامه قانون

ارتباط جنسی و 13 فایده آن

ارتباط جنسی و 13 فایده آن


ارتباط جنسی
روابط جنسی مناسب و صحیح علاوه بر این که ضامن بقا و بهبود زندگی مشترک است، اثرات سودمندی در تامین سلامتی بدن دارد.
اغلب زوجین نمی دانند که روابط جنسی مطلوب می تواند کیفیت زندگی و سلامت جسمی و روحی آنها را به میزان قابل ملاحظه ای بهبود بخشد.
فواید روابط زناشویی
فواید و اثرات سودمندی که در ادامه می خوانید حاصل سال ها مطالعه و پژوهش متخصصان در سراسر دنیاست، بنابراین به آنها اعتماد کنید.
1- کاهش استرس
بر اساس تحقیقات انجام شده در اسکاتلند یکی از اثرات قابل توجه رابطه جنسی، پایین آوردن فشارخون و کاهش استرس است. شرح این مطالعه در نشریه روانشناسی به چاپ رسیده است. در این پژوهش، محققان 24 زن و 22 مرد را تحت شرایط استرس زا مانند سخنرانی در جمع قرار داده و فشارخون آنها را در این شرایط ثبت نمودند. نتایج نشان داد کسانی که قبل از قرار گرفتن در معرض شرایط استرس زا رابطه جنسی داشتند، واکنش بهتری نسبت به استرس نشان دادند.
2-کاهش فشارخون
در مطالعه دیگری که در نشریه روانشناسی به چاپ رسید مشخص شد که روابط جنسی منظم و مداوم، فشار دیاستولیک (عدد کمتر یا عدد دوم درخواندن فشارخون) را کاهش می دهد. بالا بودن فشارخون یک عامل خطرساز برای بیماری عروق کرونر قلب، حمله قلبی، بیماری های کلیوی و سکته مغزی است.
3-تقویت سیستم ایمنی
1 یا 2 بار ارتباط  جنسی در هفته موجب افزایش میزان یک آنتی بادی به نام ایمونوگلوبین A  یا IgA در بدن می شود که می تواند در برابر سرماخوردگی و سایر عفونت ها ایمنی ایجاد کند.
برای بررسی این اثر، محققان دانشگاه پنسیلوانیا نمونه بزاق 112 نفر (حاوی IgA) را مورد ارزیابی قرار دادند. در کسانی که 1 یا 2 بار در هقته ارتباط جنسی داشتند، میزان این آنتی بادی به مراتب بالاتر بود.
4- اثری مشابه ورزش
ارتباط جنسی در حقیقت نوعی ورزش است. متخصصان انجمن آموزش جنسی امریکا معتقدند که ارتباط جنسی ورزشی است که هم شرایط جسمی و هم شرایط روحی را بهبود می بخشد. این رابطه موجب بهبود عملکرد قلب و عروق، افزایش توان، انعطاف پذیری و تعادل می شود.
5- سوزاندن کالری
ارتباط جنسی به مدت 30 دقیقه، در حدود 85 کالری انرژی مصرف می کند. این مقدار انرژی شاید قابل توجه نباشد اما در دراز مدت اثرات مفیدی بر سلامتی دارد. این میزان مصرف کالری، تقریبا معادل پیاده روی ملایم است.
6- بهبود سلامت سیستم قلبی- عروقی
تحقیقات متخصصان انگلیسی نشان داد که بر خلاف تصور عموم که معتقدند  افزایش فعالیت بدنی در حین رابطه جنسی موجب سکته می شود، این رابطه هیچ نقشی در بروز سکته ندارد. برای انجام این مطالعه که در نشریه اپیدمیولوژی و سلامت جامعه به چاپ رسید، 914 مرد به مدت 20 سال مورد ارزیابی قرار گرفتند و مشخص شد که رابطه جنسی و تداوم آن هیچ ارتباطی با خطر بروز سکته ندارد. بعلاوه به اثبات رسید که داشتن 2 بار رابطه جنسی در هفته یا بیشتر، خطر مرگ ناشی از حمله قلبی را در مردان به نصف کاهش می دهد.
7- افزایش اعتماد به نفس
در مطالعه ای که توسط محققان دانشگاه تگزاس انجام شد و در نشریه رفتار جنسی به چاپ رسید، 237 علت علمی برای برقراری ارتباط جنسی ذکر گردید. تقویت اعتماد به نفس و داشتن احساس خوب در مورد خود، یکی از این علل به شمار می رود. همچنین مشخص شد اگر بین شما و شریک جنسیتان رابطه عاشقانه ای وجود داشته باشد، این اثر قوی تر خواهد بود.
8- حال خوب
رابطه عاشقانه، صمیمی و از همه مهم تر ارتباط جنسی مطلوب، احساس  و حال عمومی شما را به میزان قابل ملاحظه ای بهبود می بخشد. تحقیقات نشان می دهند افرادی که از رابطه جنسی خوبی برخوردارند، شادتر و سالم تر از سایر افراد هستند.
9- افزایش صمیمیت
ارتباط و ارضای جنسی سطح هورمون اکسی توسین را که به هورمون عشق و محبت معروف است، افزایش می دهد و موجب ایجاد تعهد و اعتماد می گردد. محققان دانشگاه کارولینای شمالی 59 زن غیر یائسه را قبل و بعد از رابطه جنسی صمیمانه مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج نشان داد هر چه مدت تماس بیشتر باشد میزان اکسی توسین نیز بالاتر خواهد بود.
10- تسکین درد
با افزایش ترشح اکسی توسین، اندروفین افزایش یافته و درد کاهش می یابد. ارتباط جنسی و افزایش ترشح اکسی توسین موجب بهبود سردرد، درد ناشی از التهاب مفاصل و کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی می شود.
درمطالعه ای که در نشریه بیولوژی و پزشکی به چاپ رسید، اثر هورمون اکسی توسین در تسکین درد در 48 داوطلب مورد بررسی قرار گرفت. این افراد از اکسی توسین استنشاقی استفاده کرده و سپس در انگشتشان خراشی ایجاد گردید. استنشاق اکسی توسین درد را به نصف کاهش داد.
11- کاهش خطر سرطان پروستات
بر اساس تحقیقات انجام شده در استرالیا انزال مکرر به ویژه در دهه 20 زندگی مردان، خطر سرطان پروستات را کاهش می دهد. نتایج این تحقیق در نشریه بین المللی اورولوژی به چاپ رسید. این مطالعه نشان داد که 5 یا بیش از 5 بار انزال در هفته به ویژه در دهه 20 زندگی مردان، خطر سرطان پروستات را به یک سوم کاهش می دهد.
12- تقویت عضلات لگن
ورزش و تحرک عضلات لگن در حین ارتباط جنسی فواید بسیاری برای زنان دارد، از جمله این که لذت جنسی را افزایش داده و خطر بی اختیاری ادرار، افتادگی واژن، رحم و مثانه را نیز کاهش می دهد. این عضلات معمولا در اثر زایمان، چاقی و افزایش سن رفته رفته ضعیف می شوند. برای تقویت این عضلات می توانید، عضلات لگن را منقبض کرده (حالتی مشابه قطع کردن و نگه داشتن ادرار)، تا 3 بشمارید و سپس رها کنید.
13- خواب بهتر
ترشح اکسی توسین در هنگام ارضای جنسی موجب بهبود خواب می شود. خواب کافی و مطلوب در تنظیم وزن و فشارخون موثر است. علاوه بر اثرات هورمونی، تحرک در حین رابطه جنسی نیز موجب آرامش و بهبود خواب  می گردد.

تهیه و ترجمه: گروه سلامت سیمرغ



کودک آزاری چیست؟

کودک آزاری چیست؟

Imageدر ســال 1898 مـادربـزرگی از ایـالـت ویـرجـیـنـیـا کـه نـوه 15 مـاهـه اش در اثــر شـدت ضـربـات مـادر در آغــــوش او جـان سـپـرد، اولیــن کسـی بـود کـه بـا نصــب روبـان آبـی بـر مـاشـیـن خـود اعتـراض خـود را ابـراز کــرد و اولیــن اقـدامـات را بـرای آگـاهـی رسـانـدن بـه مـردم و لـزوم بـرنـامـه هـای پیشــگیـری از کـودک آزاری عنــوان کــرد، رنـگ آبـی بــرای او یـادآور کبـودی های بـدن نـوه اش بــود.

مرجع : موسسه زنان و کودکان رهیاب

کودک آزاری

تعریف : هر گونه رفتار یا کوتاهی در انجام عملی که سلامت جسمی، روانی و رشد کودک را به مخاطره اندازد.

انواع کودک آزاری :

1- جنسی

2- جسمی

3- غفلت

4- عاطفی

کودک آزاری جنسی

تعریف : هر گونه عمل جنسی بین یک بزرگسال و یک کودک با نیت لذت جنسی.

انواع آزار جنسی :

* مالش، لمس یا بوسیدن دستگاه تناسلی کودک

* وادار کردن کودک به لمس دستگاه تناسلی بزرگسال

* هر گونه دخول دهانی، مقعدی یا مهبلی

* کودک را در معرض روابط یا تصاویر جنسی بزرگسالان قرار دادن

* شوخی یا جوک های جنسی با کودک یا در حضور کودک

* هر گونه تجاوز به حریم خصوصی کودک شامل اجبار کودک به برهنه شدن یا مشاهده کودک در حمام یا دستشویی

* اغوا کردن کودک در استفاده از هرزه نگاری (Pornography) و سایت های جنسی اینترنت

* قرار دادن کودک در معرض فیلم ها و مجلات با محتوای جنسی

* استفاده از کودک در تهیه فیلم ها و مجلات هرزه نگاری (Pornography)

* وادار کردن کودکان به فحشاء

کودک آزاری جسمی

تعریف : هرگونه آسیب جسمی غیر تصادفی حتی اگر عامل این آسیب مراقبت کننده از کودک بوده و قصد آسیب رسانی به کودک را نداشته باشد.

انواع آزار جسمی :

* کتک زدن، شلاق یا تازیانه زدن، مشت زدن، سیلی زدن

* هل دادن، تکان دادن، لگد زدن یا پرت کردن

* نیشگون گرفتن، خفه کردن گاز گرفتن، مو کشیدن

* سوزاندن با اشیاء داغ، آب جوش و یا با سیگار

غفلت

تعریف : فراهم نکردن نیازهای اولیه کودک

انواع غفلت :

1- جسمانی

2- تحصیلی

3- عاطفی

غفلت جسمانی

تعریف : فراهم نکردن نیازهای جسمانی کودک

انواع غفلت جسمانی :

* تغذیه و منزل نامناسب، لباس نامناسب با فصل یا سن

* نداشتن نظارت

* اخراج از منزل یا نپذیرفتن مجدد کودکی که فرار کرده است

* بی توجهی یا تاخیر در مراقبتهای پزشکی

غفلت تحصیلی

* بی توجهی به ثبت نام کودک در مدرسه یا عدم فراهم کردن امکانات ویژه آموزشی

* بی توجهی به غیبت های بیش از اندازه کودک از مدرسه

غفلت عاطفی

تعریف : کمبود حمایت عاطفی و ابراز عشق

انواع غفلت عاطفی :

* بی توجهی به نیازهای عاطفی کودک، مانند نیاز به محبت

* فراهم نکردن و بی توجهی به مراقبت های روانشاسانه لازم

* اعمال خشونتهای خانگی در حضور کودک از جمله همسر آزاری

* استفاده از الکل و مواد مخدر در حضور کودک یا اجازه به کودک در استفاده از مواد مخدر یا الکل.

کودک آزاری عاطفی

تعریف : هر گونه نگرش یا رفتار که سلامت روانی یا رشد اجتماعی کودک را به مخاطره اندازد.

انواع آزار عاطفی :

* غفلت ، بی توجهی یا طرد کردن کودک

* کمبود محبت جسمانی مثل در آغوش گرفتن

* داد و فریاد کردن

* تهدید یا ترساندن کودک

* مقایسه با سایرین

* تحقیر کودک و او را "بد" یا "به درد نخور" خواندن

* سرزنش و وجه المصالحه قرار دادن کودک

* عدم تشویق و تقویت مثبت کودک یا نگفتن "دوستت دارم"

* زندانی کردن یا بستن کودک

Image Image Image

Image Image Image

Image Image Image

Image Image Image

Image Image Image

Image Image


 

ادامه مطلب ...

دانشگاه فرصتی برای تسهیل ازدواج جوانان

امیر مغنی باشی*

دانشگاه فرصتی برای تسهیل ازدواج جوانان

دانشگاه جایی است که افراد درس زندگی می‌آموزند، به عبارتی افراد آینده خود را پی‌ریزی می‌کنند.
بخش عظیمی‌از جوانان کشور را دانشجویان تشکیل می‌دهند. دختران و پسرانی که همگی در سن ازدواج بوده و مشغول تحصیل هستند. بسیاری از دانشجویان در دانشگاه فرصت ازدواج برایشان فراهم شده و ازدواج کرده‌اند. از سویی دیگر خیلی از دانشجویان هم پس از پایان تحصیلات خود در دانشگاه کماکان مجرد مانده‌اند. با توجه به این که اکنون کشور با معضل افزایش سن ازدواج و کاهش ازدواج روبه‌رو‌‌ست به نظر می‌رسد دانشگاه‌ها می‌توانند فضای بسیار مناسبی برای ازدواج جوانان باشند. هرچند که  طی سال‌های اخیر مباحثی مبنی بر تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها مطرح شده بود اما به هر حال اکنون رویکرد دولت جدید بر خلاف تفکیک جنسیتی است. علم به این موضوع که جوانان امروز به مانند گذشته چندان تمایلی به ازدواج‌های سنتی ندارند، فضا و محیط سالمی‌که جوانان بتوانند در آنجا همسر آینده خود را انتخاب کنند بسیار اهمیت دارد. نگارنده معتقد است که محیط دانشگاه هر چند مشکل‌دار و آسیب‌زاست (به اعتقاد برخی دوستان طرفدار تفکیک جنسیتی) باز به مراتب از خیابان، فضاهای مجازی از قبیل چت، فیس‌بوک و سایت-های همسریابی برای انتخاب همسر آینده مناسب‌تر است. حداقل محاسنی که دارد ارتباط دختران و پسران تحت نظارت و در چارچوب تعریف شده، با شناخت و اعتماد بیشتر و همچنین از همه مهمتر در یک فضای واقعی رخ می‌دهد. آمارهای رسمی‌نشان داده است که درصد موفقیت‌های ازدواج‌های دانشجویی بسیار بالا بوده و به نظر می‌رسد مدیران عالی کشور از این پتانسیل به خوبی می‌توانند استفاده کنند. البته باید چند نکته را مد نظر داشته باشند. اول اینکه سیاست‌های تسهیل ازدواج در دانشگاه‌ها نباید عجولانه صورت گیرد به طوری که آسیب‌زا باشد بلکه باید با برنامه و هدف دار و در جهت ازدواج موفقیت‌آمیز دانشجویان باشد. دوم اینکه دولت می‌تواند تسهیلات مناسبی برای دانشجویان متأهل در نظر گیرد که این امر نیز تا حدودی به ازدواج دانشجویان کمک خواهد کرد. سوم اینکه دانشگاه‌ها باید به سمت آگاه‌سازی جوانان در مقوله ازدواج حرکت کنند. این کار می‌تواند با گذراندن چند واحد درسی ازدواج، برگزاری کارگاه‌ها و سمینارها و دیگر فعالیت فرهنگی باشد.به هر حال یکی از دلایل کاهش ازدواج عدم آگاهی جوانان از فرآیند ازدواج سالم است. فرآیند ازدواج سالم شامل چرایی ازدواج، هدف، ملاک‌ها و معیارها، چگونگی انتخاب مناسب، موانع پیش‌رو و دیگر مسائل مربوط به ازدواج است که بسیار اهمیت دارد و متأسفانه بسیاری جوانان اطلاعات و آگاهی درستی از این فرآیند ندارند و این ناآگاهی سبب شده که آن‌ها با مشکلات بسیاری مواجه شوند.  سخن پایانی اینکه دانشگاه فقط به گذراندن چند واحد درسی و گرفتن یک مدرک تحصیلی ختم نمی‌شود. دانشگاه جایی است که افراد درس زندگی می‌آموزند، به عبارتی افراد آینده خود را پی‌ریزی می‌کنند. از اساتید خود الگو برداری می‌کنند. با آدم‌ها و شخصیت‌های مختلف و متفاوتی هم‌صحبت می‌شوند. چه بهتر که در این محیط سالم دانشجویان بتوانند همسر آینده  خود را نیز انتخاب کنند.
*مددکار اجتماعی

مردان و زنان جذامی ایرانی (+عکس)

 
 
 کاوی عیوضیان 70 سال دارد. اهل شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی است ، او و همسرش هر دو در روستا به جذام مبتلا شده اند و پس از بهبودی در منزل شخصی خود در شهر تبریز زندگی می کنند. آرزوی او بهبود وضعیت معیشتی شان است و اینکه سقف خانه قدیمی شان بر سرشان فرو نریزد. 

 
 محمد جهانگیری 75 سال دارد. اهل شهر سنندج، استان کردستان است . او با همسرش که او هم جذامی است در روستای سرچنار در نزدیکی شهر میاندوآب زندگی می کنند. آنها فقیر هستند و مشکلات زیادی برای تهیه مواد غذایی، سوخت بخاری نفتی و دارو دارند. 
 
 
 
فیض الله بابایی 75 سال دارد. اهل روستای ده دره شهر مشکین شهر است. او چشم چپ اش را در اثر بیماری آبله در شش ماهگی از دست داده و با یک چشم دنیا را شناخته است. فیض الله از 14 سالگی به جذام هم مبتلا شده است. با وجود اینکه دلش می خواسته ازدواج کند، اما هرگز ازدواج نکرده است چون هیچ کس حاضر نشده او را به عنوان همسر خود قبول کند و به ناچار تنها مانده است و برای روزگار پیری اش ، کمکی ندارد. او از 32 سالگی به بابا باغی آمده است و هیچ آرزویی ندارد جز اینکه خدا کسی را مریض نکند. 
 
 
 
سلمان، 62 سال دارد. اهل شهر سلماس استان آذربایجان غربی است. از او درباره نام فامیل اش سئوال می کنم، می گوید شهرت ندارم، شناسنامه هم ندارم. درباره آرزویش می پرسم، می گوید آرزو هم ندارم. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است. 
 
 
 
- زرینه بی باک 65 سال دارد. از استان کرمانشاه به بابا باغی آمده است. او از وضعیت چهره اش ناراحت است و می گوید از چهره ام خجالت می کشم. دلش می خواهد پیش خانواده اش باشد اما به خاطر ظاهرش طرد شده است. بیماری جذام چشم هایش را درگیر کرده است و بینایی اش کم شده، آرزویش این است که دیدش بهتر شود یا حداقل از اینی که هست بدتر نشود. او از نابینایی ترس دارد.