شهادت حضرت علی تسلیت باد.

باز امشب عشق تنها می شود   زخم سهم فرق مولا می شود

جاده می ماند غریب و بی سوار   ذوالفقار عدل می گیرد غبار....

بینش تصمیم گیری خوب


گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند.
یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده.
تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد.
3 بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جا خوابشان برد.
قطار در حال آمدن بود و سوزنبان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد ...
سوزنبان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیرقابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان 3 فرزند را نجات دهد و نتها 1 کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد.

سوال: اگر شما به جای سوزنبان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه نوع تصمیمی می گرفتید؟

بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات 3 کودک انتخاب کنند و 1 کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد اما از دیدگاه مدیریتی چطور ... ؟
در این تصمیم، آن (1) کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک (ریل سالم) بازی کنند، قربانی می شود.
این نوع تصمیم گیری معضلی است که هر روز در اطراف ما، در اداره، در جامعه در سیاست و به خصوص در یک جامعه غیردموکراتیک اتفاق می افتد، دانایان قربانی نادانان قدرتمند و احمقان زورمند و تصمیم گیرنده می شوند.
کودکی که موافق با انتخاب بقیه افراد برای مسیر بازی نبود طرد شد و در آخر هم او قربانی این اتفاق گردید و هیچ کس برای او اشک نریخت.
کودکی که ریل از کار افتاده را برای بازی انتخاب کرده بود هرگز فکر نمی کرد که روزی مرگش اینگونه رقم بخورد.
اگرچه هر 4 کودک مکان نامناسبی را برای بازی انتخاب کرده بودند ولی آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن 3 کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد. اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه و عاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جز زنده ماندن 3 کودک احمق نبود.
مسافران قطار را می توان به عنوان تمامی کارمندان سازمان فرض کرد و گروه مدیران را همان کودکانی در نظر گرفت که می توانند سرنوشت سازمان (قطار) را تعیین کنند.
گاهی در نظر گرفتن منافع چند تن از مدیران که به اشتباه تصمیمی گرفته اند، منجر به از دست رفتن منافع کل سازمان خواهد شد و این همان قربانی کردن صدها نفر برای نجات این چند نفر است.
زندگی کاری همه مدیران پر است از تصمیم گیری های دشوار که با عدم اتخاذ تصمیمات صحیح به سبک مدیریتی، به پایان زندگی مدیریتی خود خواهید رسید.

"به یاد داشته باشید آنچه که درست است همیشه محبوب نیست... و آنچه که محبوب است همیشه حق نیست!"

بعضی ها حتی برج میلاد و تونل توحید را هم با نگاه جنسی می بینند!!

1 - در فیلم جویندگان طلا که چارلی چاپلین در آن نقش آفرینی می کند ، همراه او که بسیار گرسنه است ، همه چیز ، حتی چارلی را به شکل مرغ بریانی می بیند که می تواند گرسنگی اش را بر طرف کند.

در علم روانشناسی نیز مثال هایی نظیر این وجود دارد که احتمال این که یک شخص گرسنه در خیابان ، تابلوی کتابخانه را " کباب خانه" بخواند ، بیشتر از بقیه است.

2 - می گویند مردی ، خروسی خرید و به خانه برد. وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد: ای مرد! غیرتت چه شده است؟ روزها که تو نیستی ، آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟ خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان!

مرد ، خوشحال از این که زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ، به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.

پیرمرد که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی به کفش دارد و می خواهد رد گم کند.
***

در یکی دو سال اخیر ، برخی مسوولان و رسانه هایی که داعیه دار ارزشگرایی هم هستند ، نگاه های خاصی به مساله جنسیت داشته اند که به همان اندازه که مضحک اند ، شرم آور و تأسف بار نیز هستند ؛ تو گویی که بعضی ها ، همه ارکان و عناصر خلقت آدم و عالم را رها کرده اند و به جهان هستی از پیرامون جنسیت و رفتارهای مبتنی بر آن می نگرند!

البته اگر یک شهروند در کنج خانه خود دچار چنین کج بینی مفرطی شود ، حرجی نیست ولی هنگامی که برخی مدیران میانی و رسانه های رسمی و مدعی ، علمدار چنین رویکردهایی شوند ، آنگاه نمی توان تأسف و نگرانی خود را پنهان کرد.

مثلاً همین سال گذشته بود که لوگوی روزنامه تهران امروز ، یک جنجال بزرگ در سطح ملی به وجود آورد و حتی بازتاب های جهانی داشت که طی آن دنیا به نوع نگاه بعضی ها در داخل خندید!

در آن مقطع ، یکی از مسوولان وقت ، کشف کرده بود که لوگوی این روزنامه شبیه زنی است که می رقصد و باید تغییر کند و تهدید کرده بود که در صورت برچیده نشدن این فساد آشکار ، با روزنامه برخورد خواهد کرد! و این در حالی بود که تا قبل از کشف این شباهت(!)به مخیله هیچ بنی بشری با عقل متعارف ، چنین چیری حتی متبادر هم نمی شد!

یا زمانی خبر آمد که فلان مسوول دستور داده صدای ضبط شده خانمی که در آسانسور ، طبقات را اعلام می کند و می گوید "لطفا مانع بسته شدن در نشوید" را قطع کنند!

چند روز پیش نیز ، خبرگزاری مهر خبر داد که به ناشری گیر داده اند که باید بیت در آغوش گرفتن جسد خسرو توسط شیرین سانسور شود! و این در حالی است که در 9 قرنی که از سروده شدن این منظومه توسط نظامی گنجوی می گذرد ، هیچ کس از این بیت تحریک و منحرف نشده بود! (هر چند دو روز بعد مسوولان مربوطه گفتند که قضیه ناقص مطرح شده است و چون مخاطب کتاب نوجوانان بوده اند برخی ملاحظات طبیعی است.)

غلبه نگاه جنسی به دنیای پیرامون و گارد گرفتن در برابر همه چیز ، به این چند مورد ختم نمی شود. اخیراً نیز ارگان رسمی دولت و پیشتر ، یک سایت حامی دولت ، مقاله ای منتشر کرده بودند که در آن همه چیز به طرز بی سابقه ای ، جنسی و سکشوال قلمداد شده اند.
مثلاً شهرسازی کنونی با ماهیت جنسی تعریف شده و نویسنده فیلسوف آن (!) نمادهای شهری را نیز جنسی کرده و نوشته است: در شهر مدرن ، نمادهای مردانه(مانند برج میلاد) ، در برابر نمادهای زنانه (مانند تونل کردستان یا توحید) می ایستند(!) و  با اشاره به  " اتوبان ها و بزرگراه هایی که می توان با سرعت در میان انبوه اتومبیل ها لایی کشید، نوشته بود: "لایی" کشیدن در ترافیک خیابان ها و لذت حاصل از ان ، یک کنش سکشوال است.چنین کنشی شب ها در خیابان لذت بیشتری تولید می کند(!)

یا در همین مقاله ، ادعا شده که فوتبال هم ماهیت سکشوال دارد زیرا توپ در درون دروازه جای می گیرد یا بازیکنان به هم لایی می زنند... و در ادامه نیز خودروی پژو 206 را محصولی جنسی معرفی کرده که مردم از آن خبر ندارند!

نکته تاسف بار تر این که این نگاه های بیمارگونه ، به جای روانه شدن به کلنیک های روانشناسی جهت معالجه افرادی که حتی برج میلاد را با نگاه جنسی می نگرند ، سر از تریبون های رسمی و ارگان دولت در می آورند و به عنوان فلسفه به خورد مردم داده می شوند!

صاحب چنین نگرشی که حتی اشیا ،  خیابان ها و خودروها را نیز با نگاه جنسی می بیند اگر قدرت اجرایی هم پیدا کند ، معلوم است که با رفتارهای متعارف برآمده از اقتضائات سنی جوانان چگونه برخورد می کند و چه تفاسیری از آن ارائه می دهد!

***

اما ربط آن سکانس فیلم چارلی چاپلین و ماجرای خروس با این افراد چیست؟

به نظر می رسد ، افرادی که چنین نگاه های بیمارگونه ای دارند ، از دو حال خارج نیستند: یا محرومیت ها و عقده های فروخفته خود را با نگاه جنسی شان به همه چیز ، پاسخ می دهند که در این صورت باید برایشان طلب شفا کرد و یا همانند آن زنی که مانع از ورود خروس به خانه اش شد ، دارند رد گم می کنند که باید بساط ریا و ادا و اصول شان را برچید و خلقی را رهانید.

جعفر محمدی ؛ سردبیر عصرایران

افزایش 55 درصدی دامادهای زندانی

شمار افرادی که به دلیل ناتوانی در پرداخت مهریه در زندان های کشور محبوس هستند 55 درصد افزایش یافته است.

'محمد علی ساری' در گفت و گو با ایرنا افزود: تعداد زندانیان مهریه پارسال دوهزار نفر بود که این رقم در امسال تاکنون به سه هزار و 117 نفر رسید .

وی اضافه کرد: با توجه به اینکه از حیث قانونی نمی توان اقدامی برای جلوگیری از افزایش شمار زندانیان مهریه انجام داد پس باید با انجام کارهای فرهنگی از افزایش زندانیان جلوگیری کرد.

وی گفت:بیشتر زندانیان مهریه به دلیل مهریه های نامعقول نظیر مهریه به میزان سن زوجه یا مهریه های که زمینه عقلانی ندارد چون یک تن پودر پیاز، 15 کیلو بال مگس،20 آهوی وحشی و دندان مرد و...در زندان تحمل حبس می کنند.

معاون مدیر عامل ستاد دیه کشور اضافه کرد: این گونه مهریه های نامعقول و غیرعقلانی که بر خلاف فرهنگ اسلامی بوده موجب افزایش تعداد زندانیان بدهکار مهریه شده است.

ساری گفت: یک هزارو 248 زندانی دیه منجر به فوت و جرح، چهار هزار زندانی به علت صدور چک بلامحل، یک هزار و 144 نفر به علت ناتوانی در پرداخت نفقه و سه هزار و 117 نفر به علت پرداخت نکردن مهریه در زندان های کشور تحمل حبس می کنند.

معاون ستاد دیه کشور بیان کرد: 10 هزار و 832 نفر از زندانیان مرد و 126 نفر زن هستند و اولویت ستاد دیه فراهم کردن زمینه آزادی زندانیان زن است.

ساری افزود: برای آزادی این تعداد زندانی دوهزارو 500 میلیارد ریال نیاز است با این وجود و با استناد به تجربیات گذشته چنانچه 50 درصد از این رقم مهیا شود ستاد دیه قادر به جلب رضایت شاکی برای آزادی تمامی زندانیان است.

۳۲هزار کودک بی هویت و بدون شناسنامه حاصل ازدواج با اتباع افغان

خبرآنلاین: «۳۲ هزار کودک بدون هویت و شناسنامه حاصل ازدواج زنان و دختران ایرانی با اتباع بیگانه» خبری بود که اداره کل اتباع خارجی استانداری تهران منتشر و وضعیت این کودکان را نامعلوم اعلام کرد.

این کودکان که اغلب از پدران افغانی هستند نه شناسنامه دارند و نه می توانند تابعیت ایرانی داشته باشند و از هیچ حقوق قانونی برخوردار نیستند. بسیاری از این کودکان پدرانشان در افغانستان به سر می برند و هیچ تعهدی نسبت به آن ها ندارند.

طبق آمار رسمی فقط ۳۰ هزار زن ایرانی با مردان افغانی ازدواج کرده اند که اگر به آمارهای غیررسمی استناد کنیم این تعداد ازدواج ها بیشتر است. از سال ۸۵ ازدواج اتباع خارجی با دختران و زنان ایرانی می باید با اجازه وزارت امور خارجه ایران انجام شود.

از این رو در سال ۸۵ مجلس شورای اسلامی طرحی را تحت عنوان «تابعیت ایرانی فرزندان حاصل از ازدواج مادر ایرانی و پدر خارجی» در دستور کار خود قرار داد اما این طرح تاکنون مسکوت مانده است.

وضعیت این کودکان بی هویت و بدون شناسنامه کی معلوم خواهد شد سرانجام طرح مذکور چه خواهد شد و از طرفی تبعات و آثار اجتماعی این چنین ازدواج ها چیست؟

یک تجربه نادر در خیابان ولی عصر (گزارش تصویری)

خیابان ولیعصر، زیر پل پارک‌وی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر کرد. ۱۰۰ تا ۱۵۰ جوان با میانگین سنی ۲۰ سال با شیشه‌شور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه کثیف ماشین‌ها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره کودکان کار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به کودکانی بخشیدند که پارک‌وی برای آنها حکم محل کارشان را دارد.

روزنامه «روزگار» روز شنبه در گزارشی در این باره نوشت، جوانان شرکت‌کننده در این حرکت بین ۱۸ تا ۲۵ سال داشتند. آنها با مردمی که شیشه ماشینها را بالا می‌دادند یا بی‌اعتنا به روبه‌رو خیره می‌شدند توضیح می‌دادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به کودکان کار بود.

حرکت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق کودک، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یک دهه فعالیت و آگاهی‌بخشی NGOهای مدافع حقوق کودکان باشد و شاید نشانه‌ای از تکاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای کودکانی که کودکی حق آنان است.

عدم سازماندهی، شکل فراخوان و ناشناس بودن چهره‌ها و عدم اطلاع از یا مداخله فعالان حقوق کودک در این برنامه، بر خودجوش بودن این حرکت صحه می‌گذارد.

این حرکت در روز پنجشنبه بدون دخالت پلیس و در آرامش ادامه یافت. حرکتی که از ابتدا یاد شادی و آببازی جوانان را تکرار می‌کرد، امیدوار است که بعد از انعکاس خبری گرفتار نگاه‌های امنیتی نشود.

پیام این ۱۰۰ - ۱۵۰ جوان به بچه‌هایی که در خیابان کار می‌کنند این بود: ما شما را درک می‌کنیم و به شما احترام می‌گذاریم. کاری از دست ما برنمی‌آید اما اقلا دو ساعت کار شما را انجام می‌دهیم و با مشتریان شما حرف می‌زنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما می‌گوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و کودکی دارید و این انتخاب شما نبوده که در خیابانها کار کنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچه‌ها مسوولیم.

آنها در پایان پولی را که در دو ساعت ماشین شوری و آدامس و فال فروشی بدست آورده بودند بین بچه‌هایی که در خیابان کار می‌کنند تقسیم کردند.

در ادامه مطلب عکس ها رو مشاهده کنید.


ادامه مطلب ...

!!!!!!!!!!!!

امروز یه سری به سایت های خبری زدم که با اخبار جالبی روبه رو شدم

(البته جالب که نه بلکه تاسف بار)



روزانه 250 سکته مغزی در تهران رخ می دهد!!!

تشکیل 703 پرونده در هر ساعت در محاکم قضایی!!!

هر ساعت 70 نفر به زندان می روند!!!

هر ساعت 72 مورد نزاع به پزشکی قانونی ارجاع می شود!!!

هر 8 ساعت یک نفر با چاقو کشته می شود!!!


asriran.com

ثبت 15 طلاق در هر ساعت




سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با اعلام آخرین آمارها از ثبت ازدواج و طلاق در دفترخانه‌های کشور از ثبت 104 ازدواج و 15 طلاق در هر ساعت در کشور خبر داد.


به گزارش مهر، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور اعلام کرد: 225 هزار و 423 فقره ازدواج و 32 هزار و 766 فقره طلاق در سه ماهه نخست سال 90 در کشور به ثبت رسیده است.

بر اساس این گزارش آمارها نشان می دهد ثبت ازدواج نسبت به مشابه سال گذشه یک درصد کاهش و ثبت طلاق نسبت به سال گذشته 9 درصد افزایش یافته است.


خیلی عالیه .....فک کنم از این لحاظ تو رتبه اول باشیم .......آخ جون رتبه اول

دوست.......

مراقب قلب ها باشیم
وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم
پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم
وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم
و همچنان تنها می مانیم

هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند
ژان پل سارتر

نیا باران..............

نیا باران...


زمین جای قشنگی نیست ، من از اهل زمینم، خوب میدانم ، که گل در عقد زنبور است  ولی سودای بلبل دارد  و اما  پروانه را دوست میدارد.