کوچک که بودم پدرم بیمار شد. و تا پایان زندگی بیمار ماند.پدرم تلگرافچی بود.در طراحی دست داشت.خوش خط بود.تار می نواخت. او مرا به نقاشی عادت داد. الفبای تلگراف (مورس) را به من آموخت . در چنان خانه ای خیلی چیزها می شد یاد گرفت.

من قالی بافی را یاد گرفتم و چند قالیچه ی کوچک از روی نقشه های خود بافتم . چه عشقی به بنایی داشتم. دیوار را خوب می چیدم. طاق ضربی را درست می زدم. آرزو داشتم معمار شوم. حیف،دنبال معماری نرفتم.

در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا می رفتم. از پشت بام می پریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی می کرد که من لاغر خواهم ماند.من هم ماندم. ما بچه های یک خانه نقشه های شیطانی می کشیدیم.

روز دهم مه 1940 موتور سیکلت عموی بزرگم را دزدیدیم، و مدتی سواری کردیم. دزدی میوه را خیلی زود یاد گرفتیم.از دیوار باغ مردم بالا می رفتیم و انجیر و انار می دزدیدیم.چه کیفی داشت! شب ها در دشت صفی آباد به سینه می خزیدیم تا به جالیز خیار و خربزه نزدیک شویم. تاریکی و اضطراب را میان مشت های خود می فشردیم. تمرین خوبی بود.هنوز دستم نزدیک میوه دچار اضطرابی آشنا می شود.

خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار می رفتم.

بزرگتر که شدم عموی کوچکم تیراندازی را به من یاد داد. اولین پرنده ای که زدم یک سبز قبا بود. هرگز شکار خوشنودم نکرد. اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا می کشید و هوای صبح را میان فکرهایم می نشاند. در شکار بود که ارگانیزم طبیعت را بی پرده دیدم. به پوست درخت دست کشیدم. در آب روان دست و رو شستم. در باد روان شدم. چه شوری برای تماشا داشتم!

اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمی دیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت.

من سال ها نماز خوانده ام.

بزرگترها می خواندند، من هم می خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.

روزی در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت:"نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید!"

مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم!

از کتاب هنوز در سفرم ....

سهراب سپهری

۱۳قانون زندگی



درسته یه ذره زیاده ولی حتما تا آخرش بخونین جالبه

ادامه مطلب ...

اطلاعیه

گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی تهران کارگاه آموزشی با عنوان  حضور در لحظه( نونگری( Mindfullness و آثار آن در مشاوره و درمان  روانی اجتماعی را در تاریخ 04/10/89 در سالن شاملو برگزار می کند.

 

این کارگاه با حضور جناب آقای دکتر سیدمحسن فاطمی از دانشگاه هاروارد آمریکا و بریتیش کلمبیا کانادا از ساعت 9 الی 17 در سالن شاملو برگزار می گردد. از متقاضیان درخواست می گردد جهت ثبت نام تا تاریخ (30/09/89 ) و کسب اطلاع بیشتر با شماره 22180064 و یا داخلی 393 ( گروه مددکاری اجتماعی ) تماس حاصل نمایند .

روز دانشجو




دوستان عزیز

سلام

16 آذر روز دانشجو را به یکایک شما عزیزان تبریک عرض نموده و از درگاه خداوند متعال پیروزی ، سربلندی ، سلامتی و شادی همگی را در تمامی مراحل زندگی خواستارم.

امید است با درک جایگاه واقعی خود به عنوان دانشجو رسالت متعالی خود در مسیر حقیقت جویی ، حقیقت طلبی و سازندگی علمی و اخلاقی خویش و در پی آن جامعه پیرامون خود را به بهترین نحو ایفا نمایید.

تست اعتماد به نفس

. تست اعتماد بنفس

1ـ من به خودم اجازه اشتباه کردن هم می‌دهم چون فکر می‌کنم همه آدم‌ها ممکن است اشتباه کنند و همه‌شان هم می‌توانند از این اشتباهات درس بگیرند.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

2ـ من فکر می‌کنم ارزش من وابسته است به این که بقیه درباره من چه فکری می‌کنند.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

3ـ من وقتی به موفقیتی دست پیدا می‌کنم یا وقتی به مشکلی برخورد می کنم، حتما باید به خودم یک فرصت ویژه‌ای بدهم، مثلا به سفری بروم تا روحیه‌ام تازه شود یا به رستورانی بروم که غذای مورد علاقه‌ام را به بهترین نحو آماده می‌کند.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

4ـ‌ سخت می‌توانم از کسی بخواهم کاری برایم انجام بدهد و عادت دارم خیلی زیاد از این و آن معذرت‌خواهی کنم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

5ـ اگر بفهمم کالایی که خریده‌ام مشکلی داشته، ترجیح می‌دهم نگه‌اش دارم تا این که بروم و آن را به فروشنده پس بدهم. اگر در رستوران غذایی سفارش بدهم و غذایم را اشتباه بیاورند، باز هم ترجیح می‌دهم همان غذا را بخورم تا این که بروم آن را پس بدهم یا عوضش کنم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

6ـ وقتی یک اشتباهی مرتکب می‌شوم، خودم را ملامت می‌کنم و به خودم ناسزا می‌گویم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

7ـ اگر احساس کنم انجام یک کار با مخالفت اطرافیانم مواجه می‌شود، آن کار را انجام نمی‌دهم؛ حتی اگر انجام آن کار به نظرم درست باشد.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

8ـ وقتی جلوی آینه می‌ایستم و به خودم نگاه می‌کنم، فقط نواقصم را می‌بینم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

9ـ من فکر می‌کنم اگر باهوش‌تر یا خوش‌قیافه‌تر از این بودم، حال و روزم بهتر بود.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

10ـ نه تنها از انتقادها فرار نمی‌کنم، بلکه از آنها استقبال می‌کنم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

11ـ سعی می‌کنم جسمم را شاداب‌ و ورزیده نگاه دارم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

12ـ با احساسات ناخوشایندی مانند غم و غصه و ناراحتی به آسانی کنار می‌آیم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

13ـ اگر مشکلی برایم پیش بیاید که نتوانم آن را حل کنم، به خانواده یا دوستانم می‌گویم و از آنها کمک می‌خواهم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

14ـ وقتی عصبانی‌ام، احساساتم را به راحتی بروز می‌دهم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

15ـ انتظارات و خواسته‌هایم را به خانواده، دوستان و همکارانم می‌گویم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

16ـ وقتی را هم برای تنها بودن و استراحت در نظر می‌گیرم و از این تنهایی خوشم می‌آید.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

17ـ به آدم‌هایی که ازشان خوشم می‌آید، نزدیک می‌شوم و با آنها یک رابطه دوستانه برقرار می‌کنم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

18ـ من در کار وزندگی‌ام، مدتی را هم به تفریح و لذت اختصاص می‌دهم چون فکر می‌کنم اگر بهتر استراحت ‌کنم، بهتر می‌توانم کار کنم.

الف) هرگز یا به ندرت

ب) بعضی اوقات

ج) معمولا

د) خیلی وقت‌ها

 

برای اطلاع از نتیجه آزمون به ادامه مطلب برید!!!! ادامه مطلب ...

روانشناسی دست خط

روانشناسی دست خط

کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند

کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.

کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.

کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند
احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.

کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.

کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.

کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.

کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.

اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.

اما اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.

اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.

قانون مورفی

آیا دقت کردید هنگامی که به یک کنسرت موسیقی می روید، به یک سمینار مهم دعوت می شوید، یا در حال ارائه برنامه ای که نوشته اید به مدیر خود می باشید و ... اغلب اتفاق هایی نا خواسته که تا قبل از آن در هیچ یک از آزمایش ها خود را نشان نداده اند، بروز می کند و باعث اخلال در برنامه می شود. هر روز غذا میل می کنید و ذره ای به روی لباستان نمی ریزد اما روزی که می خواهید با لباس تمیز به جایی بروید، مقداری از سس غذا روی لباستان می ریزد. اغلب دوستان تحت این شرایط می گویند "بازهم قانون مورفی اجرا شد!"

ادامه مطلب ...

محبت و عشق


عشق زندگی می بخشد

      زندگی رنج به همراه دارد

                 رنج دلشوره می آفریند

                         دلشوره جرات می دهد

                                    جرات اعتماد به همراه دارد

                                              اعتماد،امید می آفریند

                                                     امید،زندگی می بخشد

                                                           و زندگی،عشق می آفریند

                           


                                                                                                              (مارگوت بیکل)