کودک آزاری چیست؟

کودک آزاری چیست؟

Imageدر ســال 1898 مـادربـزرگی از ایـالـت ویـرجـیـنـیـا کـه نـوه 15 مـاهـه اش در اثــر شـدت ضـربـات مـادر در آغــــوش او جـان سـپـرد، اولیــن کسـی بـود کـه بـا نصــب روبـان آبـی بـر مـاشـیـن خـود اعتـراض خـود را ابـراز کــرد و اولیــن اقـدامـات را بـرای آگـاهـی رسـانـدن بـه مـردم و لـزوم بـرنـامـه هـای پیشــگیـری از کـودک آزاری عنــوان کــرد، رنـگ آبـی بــرای او یـادآور کبـودی های بـدن نـوه اش بــود.

مرجع : موسسه زنان و کودکان رهیاب

کودک آزاری

تعریف : هر گونه رفتار یا کوتاهی در انجام عملی که سلامت جسمی، روانی و رشد کودک را به مخاطره اندازد.

انواع کودک آزاری :

1- جنسی

2- جسمی

3- غفلت

4- عاطفی

کودک آزاری جنسی

تعریف : هر گونه عمل جنسی بین یک بزرگسال و یک کودک با نیت لذت جنسی.

انواع آزار جنسی :

* مالش، لمس یا بوسیدن دستگاه تناسلی کودک

* وادار کردن کودک به لمس دستگاه تناسلی بزرگسال

* هر گونه دخول دهانی، مقعدی یا مهبلی

* کودک را در معرض روابط یا تصاویر جنسی بزرگسالان قرار دادن

* شوخی یا جوک های جنسی با کودک یا در حضور کودک

* هر گونه تجاوز به حریم خصوصی کودک شامل اجبار کودک به برهنه شدن یا مشاهده کودک در حمام یا دستشویی

* اغوا کردن کودک در استفاده از هرزه نگاری (Pornography) و سایت های جنسی اینترنت

* قرار دادن کودک در معرض فیلم ها و مجلات با محتوای جنسی

* استفاده از کودک در تهیه فیلم ها و مجلات هرزه نگاری (Pornography)

* وادار کردن کودکان به فحشاء

کودک آزاری جسمی

تعریف : هرگونه آسیب جسمی غیر تصادفی حتی اگر عامل این آسیب مراقبت کننده از کودک بوده و قصد آسیب رسانی به کودک را نداشته باشد.

انواع آزار جسمی :

* کتک زدن، شلاق یا تازیانه زدن، مشت زدن، سیلی زدن

* هل دادن، تکان دادن، لگد زدن یا پرت کردن

* نیشگون گرفتن، خفه کردن گاز گرفتن، مو کشیدن

* سوزاندن با اشیاء داغ، آب جوش و یا با سیگار

غفلت

تعریف : فراهم نکردن نیازهای اولیه کودک

انواع غفلت :

1- جسمانی

2- تحصیلی

3- عاطفی

غفلت جسمانی

تعریف : فراهم نکردن نیازهای جسمانی کودک

انواع غفلت جسمانی :

* تغذیه و منزل نامناسب، لباس نامناسب با فصل یا سن

* نداشتن نظارت

* اخراج از منزل یا نپذیرفتن مجدد کودکی که فرار کرده است

* بی توجهی یا تاخیر در مراقبتهای پزشکی

غفلت تحصیلی

* بی توجهی به ثبت نام کودک در مدرسه یا عدم فراهم کردن امکانات ویژه آموزشی

* بی توجهی به غیبت های بیش از اندازه کودک از مدرسه

غفلت عاطفی

تعریف : کمبود حمایت عاطفی و ابراز عشق

انواع غفلت عاطفی :

* بی توجهی به نیازهای عاطفی کودک، مانند نیاز به محبت

* فراهم نکردن و بی توجهی به مراقبت های روانشاسانه لازم

* اعمال خشونتهای خانگی در حضور کودک از جمله همسر آزاری

* استفاده از الکل و مواد مخدر در حضور کودک یا اجازه به کودک در استفاده از مواد مخدر یا الکل.

کودک آزاری عاطفی

تعریف : هر گونه نگرش یا رفتار که سلامت روانی یا رشد اجتماعی کودک را به مخاطره اندازد.

انواع آزار عاطفی :

* غفلت ، بی توجهی یا طرد کردن کودک

* کمبود محبت جسمانی مثل در آغوش گرفتن

* داد و فریاد کردن

* تهدید یا ترساندن کودک

* مقایسه با سایرین

* تحقیر کودک و او را "بد" یا "به درد نخور" خواندن

* سرزنش و وجه المصالحه قرار دادن کودک

* عدم تشویق و تقویت مثبت کودک یا نگفتن "دوستت دارم"

* زندانی کردن یا بستن کودک

Image Image Image

Image Image Image

Image Image Image

Image Image Image

Image Image Image

Image Image


 

ادامه مطلب ...

دانشگاه فرصتی برای تسهیل ازدواج جوانان

امیر مغنی باشی*

دانشگاه فرصتی برای تسهیل ازدواج جوانان

دانشگاه جایی است که افراد درس زندگی می‌آموزند، به عبارتی افراد آینده خود را پی‌ریزی می‌کنند.
بخش عظیمی‌از جوانان کشور را دانشجویان تشکیل می‌دهند. دختران و پسرانی که همگی در سن ازدواج بوده و مشغول تحصیل هستند. بسیاری از دانشجویان در دانشگاه فرصت ازدواج برایشان فراهم شده و ازدواج کرده‌اند. از سویی دیگر خیلی از دانشجویان هم پس از پایان تحصیلات خود در دانشگاه کماکان مجرد مانده‌اند. با توجه به این که اکنون کشور با معضل افزایش سن ازدواج و کاهش ازدواج روبه‌رو‌‌ست به نظر می‌رسد دانشگاه‌ها می‌توانند فضای بسیار مناسبی برای ازدواج جوانان باشند. هرچند که  طی سال‌های اخیر مباحثی مبنی بر تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها مطرح شده بود اما به هر حال اکنون رویکرد دولت جدید بر خلاف تفکیک جنسیتی است. علم به این موضوع که جوانان امروز به مانند گذشته چندان تمایلی به ازدواج‌های سنتی ندارند، فضا و محیط سالمی‌که جوانان بتوانند در آنجا همسر آینده خود را انتخاب کنند بسیار اهمیت دارد. نگارنده معتقد است که محیط دانشگاه هر چند مشکل‌دار و آسیب‌زاست (به اعتقاد برخی دوستان طرفدار تفکیک جنسیتی) باز به مراتب از خیابان، فضاهای مجازی از قبیل چت، فیس‌بوک و سایت-های همسریابی برای انتخاب همسر آینده مناسب‌تر است. حداقل محاسنی که دارد ارتباط دختران و پسران تحت نظارت و در چارچوب تعریف شده، با شناخت و اعتماد بیشتر و همچنین از همه مهمتر در یک فضای واقعی رخ می‌دهد. آمارهای رسمی‌نشان داده است که درصد موفقیت‌های ازدواج‌های دانشجویی بسیار بالا بوده و به نظر می‌رسد مدیران عالی کشور از این پتانسیل به خوبی می‌توانند استفاده کنند. البته باید چند نکته را مد نظر داشته باشند. اول اینکه سیاست‌های تسهیل ازدواج در دانشگاه‌ها نباید عجولانه صورت گیرد به طوری که آسیب‌زا باشد بلکه باید با برنامه و هدف دار و در جهت ازدواج موفقیت‌آمیز دانشجویان باشد. دوم اینکه دولت می‌تواند تسهیلات مناسبی برای دانشجویان متأهل در نظر گیرد که این امر نیز تا حدودی به ازدواج دانشجویان کمک خواهد کرد. سوم اینکه دانشگاه‌ها باید به سمت آگاه‌سازی جوانان در مقوله ازدواج حرکت کنند. این کار می‌تواند با گذراندن چند واحد درسی ازدواج، برگزاری کارگاه‌ها و سمینارها و دیگر فعالیت فرهنگی باشد.به هر حال یکی از دلایل کاهش ازدواج عدم آگاهی جوانان از فرآیند ازدواج سالم است. فرآیند ازدواج سالم شامل چرایی ازدواج، هدف، ملاک‌ها و معیارها، چگونگی انتخاب مناسب، موانع پیش‌رو و دیگر مسائل مربوط به ازدواج است که بسیار اهمیت دارد و متأسفانه بسیاری جوانان اطلاعات و آگاهی درستی از این فرآیند ندارند و این ناآگاهی سبب شده که آن‌ها با مشکلات بسیاری مواجه شوند.  سخن پایانی اینکه دانشگاه فقط به گذراندن چند واحد درسی و گرفتن یک مدرک تحصیلی ختم نمی‌شود. دانشگاه جایی است که افراد درس زندگی می‌آموزند، به عبارتی افراد آینده خود را پی‌ریزی می‌کنند. از اساتید خود الگو برداری می‌کنند. با آدم‌ها و شخصیت‌های مختلف و متفاوتی هم‌صحبت می‌شوند. چه بهتر که در این محیط سالم دانشجویان بتوانند همسر آینده  خود را نیز انتخاب کنند.
*مددکار اجتماعی

مردان و زنان جذامی ایرانی (+عکس)

 
 
 کاوی عیوضیان 70 سال دارد. اهل شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی است ، او و همسرش هر دو در روستا به جذام مبتلا شده اند و پس از بهبودی در منزل شخصی خود در شهر تبریز زندگی می کنند. آرزوی او بهبود وضعیت معیشتی شان است و اینکه سقف خانه قدیمی شان بر سرشان فرو نریزد. 

 
 محمد جهانگیری 75 سال دارد. اهل شهر سنندج، استان کردستان است . او با همسرش که او هم جذامی است در روستای سرچنار در نزدیکی شهر میاندوآب زندگی می کنند. آنها فقیر هستند و مشکلات زیادی برای تهیه مواد غذایی، سوخت بخاری نفتی و دارو دارند. 
 
 
 
فیض الله بابایی 75 سال دارد. اهل روستای ده دره شهر مشکین شهر است. او چشم چپ اش را در اثر بیماری آبله در شش ماهگی از دست داده و با یک چشم دنیا را شناخته است. فیض الله از 14 سالگی به جذام هم مبتلا شده است. با وجود اینکه دلش می خواسته ازدواج کند، اما هرگز ازدواج نکرده است چون هیچ کس حاضر نشده او را به عنوان همسر خود قبول کند و به ناچار تنها مانده است و برای روزگار پیری اش ، کمکی ندارد. او از 32 سالگی به بابا باغی آمده است و هیچ آرزویی ندارد جز اینکه خدا کسی را مریض نکند. 
 
 
 
سلمان، 62 سال دارد. اهل شهر سلماس استان آذربایجان غربی است. از او درباره نام فامیل اش سئوال می کنم، می گوید شهرت ندارم، شناسنامه هم ندارم. درباره آرزویش می پرسم، می گوید آرزو هم ندارم. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است. 
 
 
 
- زرینه بی باک 65 سال دارد. از استان کرمانشاه به بابا باغی آمده است. او از وضعیت چهره اش ناراحت است و می گوید از چهره ام خجالت می کشم. دلش می خواهد پیش خانواده اش باشد اما به خاطر ظاهرش طرد شده است. بیماری جذام چشم هایش را درگیر کرده است و بینایی اش کم شده، آرزویش این است که دیدش بهتر شود یا حداقل از اینی که هست بدتر نشود. او از نابینایی ترس دارد. 
 

مرگ گسترده کودکان ایرانی به دلیل مصرف متادون

مدیر گروه بخش اطفال بیمارستان لقمان از مرگ و میر بالایی کودکان کشور به دلیل مسمومیت بر اثر مصرف متادون خبر داد.

به گزارش تسنیم، ممتازمنش مدیر گروه بخش اطفال بیمارستان لقمان، در نشست شورای سیاستگذاری سلامت معاونت صدا، بهترین راه قبل از وقوع حوادث را پیشگیری دانست و اظهار داشت: موثرترین راه برای پیشگیری از حوادث اطلاع رسانی از طریق صدا و سیما است.

وی با بیان اینکه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به کودکان از وظایف همه ما است، نقش صدا و سیما را بسیار با اهمیت دانست و گفت: مصرف متادون فوق العاده خطرناک است و مرگ و میر بالایی در میان مسمومیت کودکان دارد همانطوریکه در خصوص گاز منوکسید کربن (co) اطلاع رسانی کردید و خوشبختانه آمار این مسمومیت که به قاتل خاموش معروف است، امسال نسبت به سال های گذشته کاهش یافت در این خصوص نیز آگاهی بخشی رسانه ملی می تواند موثمر ثمر باشد، همچنین بیمارستان لقمان یکی از بزرگترین بیمارستان‌ها در زمینه حوادث خانگی دانست.

به گزارش روابط عمومی شبکه سلامت، علیرضا بهفر مدیر شبکه رادیویی سلامت و دبیر شورای سیاستگذاری سلامت معاونت صدا عنوان کرد: صدا و سیما با آگاهی بخشی و اطلاع رسانی نقش مهمی در کاهش حوادث خانگی خواهد داشت. 

نعمت خراسانی عضو هیئت علمی دانشگاه بقیه الله (عج) نیز ضمن سخنرانی گفت: فعالیت‌ها در امر پیشگیری باید هماهنگ، هدفمند و به طور مستمر باشد تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد و صرفاً به ایام خاص سال همچون چهارشنبه سوری اکتفا نشود.

شورای سیاستگذاری سلامت معاونت صدا با موضوع «حوادث خانگی» با حضور علیرضا بهفر مدیر شبکه رادیویی سلامت و دبیر این شورا، نعمت خراسانی عضو هیئت علمی دانشگاه بقیه الله (عج)، ممتازمنش مدیر گروه بخش اطفال بیمارستان لقمان، مدیران رادیو سلامت و نمایندگان مدیران شبکه‌هایی رادیویی معاونت صدا برگزار شد. 

مسائل اجتماعی نیازمند راه‌حل اجتماعی

از تاریخ 28 دی‌ماه، شرکت بهره‌برداری مترو تهران و حومه با همکاری نیروی انتطامی مترو، طرح جمع‌آوری متکدیان و دستفروشان داخل فضای مترو را در دستور کار خود قرار داده است. تاکنون نیز طبق اعلام این شرکت، بیش از یکهزار نفر از این افراد جمع‌آوری شده‌اند اما درمورد اینکه پس از جمع‌آوری چه اقدامی در ارتباط با این افراد صورت می‌گیرد توضیحی داده نشده است و به نظر می‌رسد این طرح صرفا به جمع‌آوری این افراد محدود می‌گردد. در اینکه وضعیت دستفروشان مترو باید مشخص و سازماندهی شود، شکی نیست اما اقداماتی مانند جمع‌آوری ضربتی از جمله مواردی است که در مورد سایر آسیب‌دیدگان اجتماعی از جمله معتادین، کارتن‌خواب‌ها، زنان ویژه، کودکان کار و خیابان و ... نیز اجرا شده و نتیجه چندان مثبتی در بر نداشته است. جمع‌آوری و برخورد پلیسی در برخورد با مسائل اجتماعی، صرفا پاک‌کردن صورت مساله است، مساله‌ای که بارها پاک شده اما هیچ‌گاه حل نشده است. آسیب‌ها و مسائل اجتماعی هرکدام خود معلول دلایل متعدد دیگری از جمله دلایل فردی، خانوادگی و اجتماعی هستند. صرف پرداختن به معلول دردی را دوا نمی‌کند و تنها راه مثمرثمر، توجه به علل این مسائل است. در ارتباط با پدیده دستفروشی نیز صرف‌جمع آوری این افراد کارساز نیست و باید به سازماندهی این افراد نیز توجه شود. به نظر می‌رسد می‌توان از ظرفیت پایگاه‌های خدمات اجتماعی (مددکار شهر) که توسط سازمان رفاه خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران و با هدف پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی و ساماندهی آسیب‌دیدگان افزایش سطح دسترسی شهروندان به خدمات اجتماعی، ظرفیت‌سازی و جلب مشارکت نهادهای دولتی و غیردولتی، ارتقای آگاهی شهروندان در حوزه آسیب‌های اجتماعی و ارائه خدمات اجتماعی به آسیب‌دیدگان دارای نیازهای ویژه و ... در هشت نقطه‌ شهر تهران از جمله پایانه غرب، پارک المهدی، محله فرحزاد، محله هرندی(دروازه غار)، مترو امام خمینی(ره)، محله اتابک، حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) و پایانه جنوب تاسیس شده اند برای سازماندهی این افراد استفاده کرد. در پایان باید بدین مسئله اشاره کرد که افزایش روزافزون مسائل اجتماعی لزوم ریشه‌یابی آنان را دوچندان کرده است همچنین تنها افرادی صلاحیت ورود به حوزه این مسائل را دارند که دارای تخصص و تجربه لازم باشند. مسائل اجتماعی جزو مسائلی نیست که در حوزه برخورد پلیسی تعریف شده باشند بلکه صرفا راه‌حل اجتماعی دارند و این راه‌حل نیز تنها از طریق متخصصین اجتماعی قابل اجراست. برخورد قهری و تک‌بعدی در هیچ حوزه‌ای (به‌خصوص حوزه اجتماعی) کارساز نیست و باید برای کاهش یا حل این مسائل، بدان‌ها به‌صورت سیستمی نگاه شود.


مرتضی دانائی‌فر: مددکار اجتماعی

منبع: روزنامه آرمان 
 

دست پلیس به کودکان بدسرپرست نمی‌رسد

دست پلیس به کودکان بدسرپرست نمی‌رسد
به دلیل محدودیت قانونی در برخورد با کودک‌آزاری؛
دست پلیس به کودکان بدسرپرست نمی‌رسد        
قانون و حمایت‌های اجتماعی کافی برای حمایت از حقوق کودکان وجود ندارد/ انجمن حقوق کودک در بسیاری از موارد از پلیس کمک خواسته است اما پلیس می‌گوید که به علت وجود پدر خانواده، اجازه مداخله ندارد.

به گفته‌ی یک مددکار اجتماعی؛ مجلس مهم‌ترین مرجعی است که می‌تواند درمورد کودک آزاری و کودکان بدسرپرست، تاثیرگذار باشد و ما خواستار آن هستیم که درمورد این معضلات اقدامی انجام شود.

در پی انتشار خبر ضرب و شتم یک کودک دو ساله توسط پدرش که منجر به مرگ مغزی وی شد، لیلی ارشد(مددکار اجتماعی و عضو هیئت مدیره انجمن حقوق کودکان) به خبرنگار ایلنا گفت: انجمن ما بسیار تلاش کرده است تا بتواند دلایل اینگونه اتفاقات را پیدا کند، در واقع استفاده از مواد مخدری مانند شیشه در بسیاری از خشونت‌های خانگی تاثیر دارد.

وی افزود: خانواده‌های ما بسیاری از مهارت‌های اجتماعی را بلد نیستند. برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقاتی باید مهارت‌هایی مانند فرزندپروری، رفتار با همسر و حل مساله به افراد جامعه آموزش داده شود و آموزش این مسائل در مدارس نیز اجباری شود. در کنار همهٔ ضعف‌ها، مشکلات اقتصادی و بیکاری نیز مزید بر علت می‌شود. تا والدین تمام ناامیدی‌ها و خشم خود را برسر فرزندخویش خالی کنند.

این مددکار اجتماعی ادامه داد: در حال حاضر قانون و حمایت‌های اجتماعی کافی برای حمایت از حقوق کودکان وجودندارد. در موارد بسیاری انجمن حقوق کودک از پلیس کمک خواسته است اما پلیس می‌گوید به علت وجود پدر خانواده، اجازه مداخله ندارد. ۱۲۳ یا‌‌ همان اورژانس اجتماعی نیز برای حضور در منزل افراد با موانع قانونی بسیاری روبرو است. در برخی موارد گاهی کودک در طی سال‌ها مورد کودک آزاری قرار دارد اما تا روزی که قتل اتفاق نیفتد؛ انگار کسی به فکر او نمی‌افتد.

ارشد در پایان افزود: برای مقابله با این اتفاقات، لایحه‌ای برای حمایت از کودکان تدوین شده است که سه سال در دولت آقای احمدی‌نژاد مسکوت ماند و پس از آن نیز که به مجلس رفت، مجلس آن را در اولویت قرار نداد، در حالیکه چه چیزی مهم‌تر از کودکانی است که در آینده بزرگسالان جامعه ما را تشکیل می‌دهند. مجلس مهم‌ترین مرجعی است که می‌تواند در مورد این معضل، تاثیرگذار باشد و ما خواستار این مساله هستیم که در مورد کودک آزاری و همچنین کودکان بدسرپرست اقدامی انجام دهد.

“سازمان نظام مددکاری اجتماعی بازهم تصویب نشد.”

سازمان نظام مددکاری اجتماعی بازهم تصویب نشد.” این شاید آخرین جمله و اظهارنظری بود که درباره سازمان نظام مددکاری اجتماعی تاکنون مطرح شده و بعد از آن باز از یادها رفت. امروز بعد از سالها که بحث سازمان نظام مطرح شده و خاصه بعد از اتفاقات دو سال اخیر که حتی تا صحن علی مجلس برای تصویب قانونی آن نیز رفته است، می توان گفت که این بحث یک بحث جدی است که البته چون به طور پراکنده مطرح شده و بعضا جواب قانع کننده ای نیافته گویی از اعتبار افتاده و دردی مزمن شده است.

یکی از مهمترین دلایل به نتیجه نرسیدن این موضوع شاید این است که هرگز موضوع تبدیل انجمن ها به “سازمان نظام” به صورت یک دغدغه عمومی و صنفی مطرح نبوده است. اگر گاهی عده ای بحث جدی تری در این باب کرده اند به سبب اشراف شخصی به موضوع بوده و به واسطه همان چند نفر هم به اوج خود می رسیده و بعد از مدت کوتاهی از اولویت می افتاده است. اما سازمان نظام چیست و آیا لیاقت آن را دارد که دغدغه عموم مددکاران اجتماعی باشد؟

در بررسی این پدیده نمی توان به معادلهای خارجی رجوع کرد زیرا بافت فرهنگی، اجتماعی و از آن مهمتر قانونی ایران با بسیاری از کشورهای دنیا متفاوت است. در عوض، می توان در توضیح این مطلب، مصادیق داخلی مانند سازمان نظام پزشکی، سازمان نظام پرستاری، سازمان نظام پرستاری، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره یا مواردی مانند سازمان نظام دامپزشکی یا سازمان نظام ورزشی را مثال زد.

آنچه که به قطع می توان گفت این است که تفاوتهای عمده ای در ساختار، ماهیت و کارکردهای یک سازمان نظام با یک انجمن غیردولتی وجود دارد. یقینا مهمترین کارکرد سازمان نظام، جلوگیری از ورود افراد غیرمتخصص در عرصه شغلی و ارائه خدمات تخصصی است. در صورت وجود سازمان نظام، افراد تنها در صورت کسب حداقلهای تعیین شده از سوی هیأت ارزشیابی سازمان می توانند صلاحیت کار در آن حرفه را بیابند. یکی از شرایط حداقلی، داشتن مدرک دانشگاهی با عنوان تعیین شده از سوی این سازمان است. و کسان دیگر، حق انجام اقدامات حرفه ای آن حوزه را نخواهند داشت. سازمان نظام همچنین مسئولیت جدی در بازآموزی اعضای خود دارد. افراد حرفه ذیربط باید دائما در کلاس های آموزشی برگزار شده از سوی سازمان شرکت کرده و مدرک بازآموزی دریافت کنند تا اعتبار مجوز آنها حفظ بماند. در غیراینصورت ممکن است سازمان، در مورد مجوز خود بازنگری کند.

تهیه منشور اخلاق حرفه ای یکی از وظایف ذاتی سازمان نظام است. منشور اخلاقی مجموعه ای از قواعد اخلاقی اند که صاحبان یک حرفه مشخص ملزم به اجرای آن هستند. در حال حاضر مددکاران اجتماعی به صورت غیر حرفه ای( به معنای علمی کلمه) با قرائت سوگندنامه خود را متعهد به رعایت برخی اصول انسانی می کنند که البته تخلف یا تخطی از آنها هیچگونه پی گردی به واسطه سوگندنامه نخواهد داشت و تنها به لحاظ وجدانی یا مطابق برخی قانون مجازاتهای اسلامی مصوب مجلس یا برخی قوانین موضوعه در هر بخش ممکن است با آنها برخورد شود. به هر حال سوگندنامه تعهد قانونی برایشان به دنبال نخواهد داشت و این با اصل حرفه ای بودن منافات دارد.

بخشهای دیگر وظایف سازمان نظام عباتند از : تعیین تعرفه خدمات تشخیصی درمانی در بخش خصوصی، صدور پروانه فعالیت شاغلین بخش خصوصی، ثبت نام و صدور گواهی عضویت، تعیین ضوابط و نظارت بر تبلیغات ، ارائه خدمات رفاهی و بیمه ای به اعضای سازمان و حمایتهای صنفی از ایشان، دخالت در تعیین میزان مالیات برای بخشهای خصوصی، حضور یک نماینده در برخی شوراهای ملی مرتبط، تدوین شرح وظایف شاغلین حرفه و ورود در رسیدگی به تخلفات حرفه ای اعضا. برخی اقدامات دیگر همچون چاپ نشریات و برگزاری مسابقات و غیره نیز می تواند از سوی چنین نهادی اجرا شود که گاهی در زمره وظایف الزامی آنها نیست.

اما شاید همه اینها در مقابل قدرت قانونی که سازمان نظام به واسطه دریافت حکمش از سوی بالاترین مقام اجرایی کشور بدست می آورد و مرجعیت و قدرت صنفی که به واسطه حمایت همه افراد شاغل در این حرفه به دست می آورد چندان مهم نباشند. ورود با قدرت قانونی در مواقعی که افراد فاقد تخصص و مجوز برای انجام فعالیتهای حرفه ای فراخوانده می شوند. الزام به استفاده از اعضای این سازمان یا دستکم دارندگان مدرک تحصیلی مورد پذیرش این سازمان در پستهای شغلی مشخص قدرتی است که در حال حاضر فقدان آن به شدت برای مددکاران اجتماعی حس می شود و در سنوات اخیر نوک پیکان انتقادات به گروه های غیردولتی مانند انجمن مددکاران اجتماعی و انجمن علمی مددکاران اجتماعی را شکل داده اند. باید پذیرفت که انجمن تخصص غیردولتی هرچقدر هم که قدرت و نفوذ داشته باشد به واسطه فقدان قدرت قانونی لازم، امکان مداخله در بسیاری از حوزه های علمی و صنفی را ندارد. در بسیاری از موارد اگر انجمن بخواهد دخالت کند یا باید از نفوذ شخصی برخی اعضای خود بهره بگیرد (که در مورد مددکاری اجتماعی، اساسا این موضوع صدق نمی کند و وجود خارجی ندارد) یا با به راه انداختن موجهای تبلیغاتی و فراخوانهای گسترده با حمایت اعضای خود به مرجع تصمیم گیرنده فشار غیررسمی و رسانه ای وارد آورد.

نگاهی به این فواید و مزایا می تواند دلیل دشواری تصویب طرح سازمان نظام مددکاری اجتماعی را روشن سازد. یافتن قدرت و ایجاد جایگاهی که دارای قدرت باشد در هیچ جامعه ای آسان نیست. از آنجایی که در حال حاضر با غیبت چنین قدرتی برای مددکاران اجتماعی، کسانی از سایر حرفه های مشابه مخصوصاً فضای استخدامی بیشتر و مطلوبتری دارند، احتمال اینکه از وضعیت موجود چندان ناراضی نباشند و (البته مدرک مشخصی ندارم اما) بخواهند مانع تحقق این هدف شوند نیز وجود دارد. ناگفته پیداست که تمایز بین حرف و وظایف شغلی و تخصصی آنها می تواند برای همه افراد حرفه ای منشأ برکات باشد اما تمایل به فرصت های بیشتر و مانور تبلیغاتی روی قدرت منحصر به فرد یک سازمان به اندازه کافی جذابیت دارد که بخواهد عده ای هرچند اندک را وسوسه کند که وضع موجود را حفظ کنند. این را نیز باید گفت که در جامعه در حال توسعه ما که اصولا مرزهای تخصص و ساختارها چندان روشن نیستند کامل و کافی نیستند. مثال روشن این ادعا، دعوای دنباله دار سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران با سازمان بهزیستی در مورد مرجعیت و انحصار صدور مجوز مراکز مشاوره روانشناسی است. در حالت ایده آل برای شرایط فعلی می توان امیدوار بود که سایر متخصصان ذی نفوذ کمک کنند تا مددکاران اجتماعی بتوانند صاحب جایگاه حرفه ای در کشور شوند تا بتوانند در تشکیل تیمهای یاورانه آسانتر عمل کنند.

با همه این اوصاف، شاید اگر کارکردهای این نهاد بین مددکاران اجتماعی به بحث گذاشته شود و کسانی که اطلاع واثقتری از سازوکارهای قانونی ایجاد و بقای چنین سازمانی دارند، به صحنه بحث بیایند موضوع حاشیه ای فعلی به دغدغه ای جدی برای همه مددکاران اجتماعی تبدیل شود. باید به یاد داشته باشیم که اولین و مهمترین نکته در ایجاد سازمان نظام مددکاری اجتماعی، ایجاد وحدت رویه و حمایت همه جانبه همه صاحبان این حرفه است. در غیر اینصورت، تا سالهای سال بعد از این، این بحث تنها نقل محافل خصوصی و دلیل گله و شکایتهای مجالس غیررسمی و زمینه ساز غیبت گویی ها و پشت سر- رجزخوانی ها خواهد بود. انجام کاری به این بزرگی و یافتن قدرت حرفه ای به این عظمت، جدیتی بیش از این انتقادهای شخصی و غیرحرفه ای می طلبد.

عباسعلی یزدانی
مددکار اجتماعی

منبع: وب سایت تخصصی مددکاران اجتماعی

شعر سعدی و دروغی که دوست داشتیم راست می بود...!

«بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند»

شاید این بیت، معروف‌ترین بیت از اشعار سعدی، شاعر بزرگ ایرانی باشد که تقریبا عامه‌ی مردم از کوچک تا بزرگ آن را در حافظه‌ی خود دارند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره‌ی این بیت، سخن‌های زیادی گفته شده، یکی از همین سخن‌های معروف، نوشته شدن این شعر با خط نستعلیق طلاکوب بر سردر سازمان ملل است که در سال‌های گذشته بهانه‌ای شده تا ما ایرانی‌ها به غرورمان بیافزاییم و بیش از پیش به تاریخ‌مان افتخار کنیم؛ اما نخستین پرسشی که یک ذهن منطقی باید به آن پاسخ دهد این است که براساس کدام سند، این حرف زده می‌شود؟ اگر چنین موضوعی با این میزان اهمیت، واقعیت دارد چرا تا کنون با وجود حجم و سرعت بالای انتشار تصاویر در شبکه‌های اجتماعی امروزی، در جست‌وجوها نمی‌توان به تصویری از آن دست یافت؟ آیا ذهن فعال مخاطب آگاه برای این پرسش‌ها پاسخی یافته است؟

سردر غرفه‌ی ایران در اکسپوی شانگهای 2010

این مطلب حدود 30 سال است گوش به گوش مانند افسانه‌ای قدیمی چرخیده و حتا برخی افراد آن را یکی از افتخارات ادبیات ایرانی به‌شمار آورده‌اند و مبنای سخنرانی‌ها و کتاب‌های خود قرار داده‌اند؛ ولی براساس جست‌وجوهای انجام‌شده، هیچ اثری از این شعر نه‌تنها در سردر سازمان ملل، بلکه در هیچ کجای شهر نیویورک آمریکا دیده نمی‌شود. به‌عنوان مثال، ساسان والی‌زاده در قسمتی از کتابش با نام «سفر به نیویورک ، رسانه‌ای به نام احمدی‌نژاد» به‌شکل مستقیم به جست‌وجو برای یافتن این شعر در سفرش به سازمان ملل اشاره و بیان می‌کند: «به‌محض آن‌که می‌خواستم از زیر سردر سازمان ملل (راستی اینجا چندین ورودی دارد، سردر اصلی کدام است؟!) عبور کنم، چشمان کنجکاوم را به میله‌ها، ستون‌ها و دیوارهای کناری دوختم، شاید چند واژه در دری بیایم یا حداقل مفهوم شعر سعدی را به یکی از زبان‌های بین‌المللی، اما هرچه جستم هیچ نیافتم.»

همچنین هنگامی که بحث قرار گرفتن این بیت از شعر سعدی در پشت اسکناس ۱۰هزار تومانی محل مناقشه شد، کاووس حسن‌لی - پژوهشگر ادبی – در گفت‌وگویی وجود هرگونه لوح یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد رد کرد و این‌گونه گفت: «متاسفانه الان طوری شده که اگر این حرف را بزنیم، هیچ‌کس باور نمی‌کند و مردم واقعا فکر می‌کنند شعر سعدی در سردر سازمان ملل متحد نوشته شده است، حال آن‌که نه سردری و نه تابلویی با اشعار سعدی در سازمان ملل وجود ندارد.»

به‌نظر می‌رسد نقل همین مطالب برای تکذیب کلی این شایعه کافی باشد؛ اما اصل ماجرا چیست؟ سرچشمه‌ی این شایعه کجاست؟ احتمالا در سال‌های ابتدایی افتتاح سازمان ملل، در نمایشگاهی عمومی از طرف ایران لوحی با این مضمون در آنجا نصب شده و احتمالا در مدت کوتاهی برداشته شده باشد و همین باعث شده در طول چند دهه، این اشتباه شگفت‌آور در دهان همه‌ی نویسندگان، سخنرانان و مردم کوچه بازار بچرخد.

با این جمله به عقب‌تر برمی‌گردیم، به سال 1384 و گفت‌وگویی از دکتر ظریف ـ سفیر و نماینده‌ی سابق ایران در سازمان ملل متحد ـ که گفت: «فرش بسیار نفیس ایرانی، کار استاد محمد صیرفیان، هنرمند اصفهانی و استاد بنام هنر فرش ایران در مقر سازمان ملل نصب شد. شعر معروف سعدی شاعر بزرگ ایرانی «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند» با طلای ناب در وسط آن نقش بسته است و ترجمه‌ی انگلیسی این شعر نیز توسط نمایندگی دائم کشورمان تهیه و در کنار فرش نصب گردیده تا هر بیننده‌ای را مبهوت عظمت فرهنگ و تمدن ایران و خرد و حکمت ایرانیان نماید.»

این دیپلمات ایرانی ادامه داد: «اهمیت هدیه جدید این است که در شرایطی به سازمان ملل ارایه شد که محل‌های نصب هدایا تقریبا روبه اتمام بود و سازمان ملل با تلاشی که طی یک سال پیش صورت گرفت، پذیرفت که این هدیه به ابعاد ۵ در ۵ متر در یکی از بهترین نقاط سازمان ملل که همه دیپلمات‌ها، ملاقات‌ها و مذاکرات خود را در آن برگزار می‌کنند، نصب شود. نصب این فرش، توفیقی برای هنر و فرهنگ کشور است و از طرفی از سال‌ها قبل و شاید از چندین دهه ‌پیش معروف بود که شعر معروف «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند» منقوش و در سردر سازمان ملل آویخته شده است. در تحقیقاتی که ما کردیم در حداقل سه دهه‌ی گذشته، چنین کار انجام نشده بود. گرچه مبنای کار سازمان ملل شاید به‌صورت واقعی، هیچ مفهومی بهتر از شعر سعدی را تعقیب نمی‌کند.»

تمام این اطلاعات و نقل قول‌ها حاکی از آن است که شعر سعدی نه‌تنها با خط نستعلیق فارسی، بلکه با مضمون انگلیسی یا لاتین هم آن‌گونه که ما می‌پنداشتیم تا قبل از اقدام اخیر نمایندگی ایران در سازمان ملل و آن هم در قالب فرشی دست باف ، در هیچ جای سازمان ملل متحد وجود نداشته است و نقل این داستان از اساس شایعه بوده است .

البته به هر حال بود و نبود این سردر نه چیزی به اصل کلام شیرین شیخ اجل می‌افزاید، نه از آن می‌کاهد.

منبع : ایسنا

نامه سر گشاده دکتر اقلیما به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری

جناب آقای دکتر فرجی دانا
وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری

با سلام و احترام
امروزه بروز تغییرات ساختاری در جوامع از ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منجر به پدیدار شدن مسائل و مشکلات متعددی شده است که در برخی موارد بر زندگی افراد، خانواده‌ها و اجتماعات تأثیرات نامطلوبی می‌گذارد. در تمام کشورهای دنیا متخصصانی که جهت رسیدگی به این چالش‌ها در جهت پیشگیری، درمان و توانبخشی همت گمارده‌اند؛ مددکاران اجتماعی هستند.

بنا بر تعریف فدراسیون بین المللی مددکاران اجتماعی، حرفه مددکاری اجتماعی از طریق تغییر اجتماعی، حل مشکل در روابط انسانی و توانمندسازی افراد، ارتقا رفاه و بهزیستی تعریف می‌شود.

مددکاری اجتماعی یک رشته تخصصی است که دانش آموختگان این رشته بنابر مقاطع گوناگون تحصیلی کار‌شناسی، کار‌شناسی ارشد و دکتری به انجام خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی می‌پردازند. مددکاران اجتماعی در سطوح گوناگون سلامت و آسیب‌های روانی- اجتماعی، به انجام فعالیت‌هایی چون مشاوره‌های روانی اجتماعی، مداخله‌های روانی اجتماعی، درمان و توانبخشی روانی-اجتماعی، افراد، جوامع و گروه‌های گوناگون جامعه می‌پردازند.


از دو دهه پیش دانشگاه‌های معتبر علوم بهزیستی و توانبشخی و علامه طباطبایی به آموزش علمی و عملی مددکاران اجتماعی پرداخته‌اند. پذیرش دانشجویان در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از طرق آزمون سراسری و شرکت در مصاحبهٔ تخصصی می‌باشد. دانشگاه علامه طباطبائی نیز دانشجویان مددکاری اجتماعی را از بین رتبه‌های بر‌تر آزمون سراسری می‌پذیرد.

در این دانشگاه‌ها اعضای هیئت علمی دارای مدارج عالی و تجربه تخصصی مددکاری اجتماعی هستند.

دانشجویان دوره کار‌شناسی ۱۳۴ واحد درسی را می‌گذرانند. از این تعداد، ۲۱ واحد علمی (کارورزی)، معادل بیش از ۳۰۰۰ ساعت کار عملی که با نظارت سرپرستان متخصص و در سازمان‌ها و نهادهای مرتبط گذرانده می‌شوند. دانشگاه علمی کاربردی با هدف تربیت تکنسین شکل گرفته است. این دانشگاه‌ها معمولا از مدرسین با مدرک کار‌شناسی ارشد استفاده می‌کنند و دارای قابلیت‌های علمی و تجربی کافی برای ارائه رشته‌های حساس و تخصصی نیستند. با این وجود در سال‌های اخیر رشته مددکاری اجتماعی در مقطع کاردانی و کار‌شناسی با گرایشات مددکاری خانواده، مددکاری کودک، مددکاری اورژانس، مددکاری مراقبت از سالمندان و مددکاری قضایی در دانشگاه علمی کاربردی تصویب شده است و برخی نهاد‌ها، مانند سازمان زندان‌ها، سازمان بهزیستی، هلال احمر، بنیاد شهید و امور ایثارگران تحت نظارت این دانشگاه در حال پذیرش دانشجو می‌باشند. در سراسر کشور، ۵۰ مرکز در مقطع کاردانی و ۱۱ مرکز در مقطع کار‌شناسی دانشجو می‌پذیرد. ظرفیت پذیرش دانشجویان این مراکز درسال ۱۳۹۲ برای دوره کاردانی ۴۱۴۰ نفرو در مقطع کار‌شناسی ۹۴۵ نفر است که در مجموع شامل ۵۰۵۸ نفر فارغ التحصیل در طول دوره یکساله است.

در طی دو دهه تلاش و آموزش در دانشگاه‌های معتبر (علوم بهزیستی و توانبخشی و علامه طباطبایی) تعداد فارغ التحصیلان مددکاری اجتماعی از این دانشگاه‌ها نسبت به تعداد فارغ التحصیلان یکسال دانشگاه علمی کاربردی کمتر است با این حال هنوز ردیف شغلی و استخدام مددکاران اجتماعی با مشکل رو به رو است.

حال این ابهامات و سوالات مطرح می‌شود که آیا پذیرش دانشجو در رشتهٔ مددکاری اجتماعی در مراکز علمی کاربردی با شرایط ذیل، در راستای اهداف رشتهٔ مددکار اجتماعی و پاسخگوی مطمئنی برای نیازهای جامعه است؟

۱. پذیرفته شدن در مراکز علمی کاربردی در رشته مددکاری اجتماعی تنها با داشتن مدرک دیپلم و گواهی سلامت می‌سر می‌شود. این در حالی است که دانشگاه‌های معتبر در ایران علاوه بر شرط پذیرفته شدن در کنکور حتی برای مقطع لیسانس نیز شایستگی‌های اولیه برای ورود به رشته مددکاری اجتماعی را بررسی می‌کنند.

۲. منابع درسی ارائه شده برای دروس تخصصی مددکاری اجتماعی تفاوتی با منابع ارائه شده در دانشگاه‌های دولتی نداشته و تنها با اضافه نمودن پسوندی در کنار واژهٔ مددکاری؛ آن را تخصصی می‌نامند! هم چنین منابع واحدهای درسی تخصصی در گرایشات مختلف یکسان بوده و تنها به چند منبع محدود با نویسندگانی مشخص بسنده شده که منابع متناسب با گرایشات نمی‌باشد.

۳. دانشجویان این مراکز از کیفیت آموزشی پائین بودن مطلوبیت فیلدهای کارآموزی رنج برده و در این حوزه‌ها با نارسایی آموزشی مواجه‌اند. رشتهٔ مددکاری اجتماعی به علت ماهیت حساس و برخورداری از اصول اساسی نیازمند تدریس از سوی افرادی است که علاوه بر داشتن مدرک دکتری مددکاری اجتماعی از تجربیات کافی کار با اقشار مختلف نیز برخوردار باشند. ولی متأسفانه در اکثر مراکز علمی کاربردی شاهد تدریس واحدهای تئوری و عملی از سوی افرادی با داشتن مدرک کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد نامربوط هستیم. درحالی که تعداد کل افراد دکتری مددکاری اجتماعی در سراسر کشور به ۱۰ نفر نمی‌رسد. چگونه می‌توان مدعی شد که آموزش این مراکز، تخصصی و در راستای رشتهٔ مددکاری اجتماعی است؟

مددکاری اجتماعی قبل از اینکه به عنوان یک رشته علمی شناخته شود در قالب یک فن و حرفه تعریف شده است اما دانشجویان مقاطع کاردانی مراکز علمی-کاربردی در دورهٔ ۲ ساله مجموعا، ۵ واحد کارورزی می‌گذرانند با این محدودیت چگونه می‌توان دانش و تخصص مددکاری اجتماعی در این دورهٔ کوتاه مدت و به دانشجویان انتقال داد؟

در پایان لازم به ذکر است که رشد و توسعه رشته مددکاری اجتماعی در دانشگاه‌ها خواستهٔ همهٔ مددکاران اجتماعی است ولی هیچ مددکار اجتماعی رشد غیر اصولی و غیر کیفی مددکاری اجتماعی را بر نمی‌تابد و صرفا به دلیل پرطرفدار بودن رشته، تأمین هزینه‌های برخی موسسات و نیاز به مدرک مددکاری اجتماعی جهت تأسیس برخی از موسسات و مراکز اجتماعی، نباید شاهد گسترش بی‌قاعده و بی‌رویه رشتهٔ مددکاری اجتماعی در مراکز علمی کاربردی باشیم.

انجمن علمی مددکاری اجتماعی به نمایندگی از جامعه علمی مددکاران اجتماعی، خواستار پیگیری سریع و حذف رشته‌های غیرمتعارف در مراکز علمی کاربردی است.

دکتر مصطفی اقلیما
رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران