لزوم توجه به تفاوت فرهنگی در ازدواج
مرتضی دانائی فر
بی شک ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگى هر انسانی است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگى مشترک وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که روحیهها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگى به ضعف و سستى مىگراید و سرانجام گسسته مىشود. این همسویی ، یگانگی و وحدت در روحیات ، طرز تفکر و شرایط اجتماعی و خانوادگی، هم کفو بودن نیز نامیده می شود که دین مبین اسلام و تمامی مشاورین نیز در مورد ازدواج بدان (هم کفو بودن دختر و پسر) تاکید دارند. یکی از مصادیق هم کفو بودن دارای فرهنگ نزدیک یا مشابه بودن است. فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. فرهنگ به معنای مجموعه آداب و رسوم، سنتها، اخلاقیات، مراسمها و... یک قوم و ملت است. از آنجا که فرهنگها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق میکند. حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.
اما علیرغم این تاکید و توصیه ها در حال حاضر به دلیل افزایش سطح تحصیلات دختران و همچنین قبولی دانشجویان در شهر های دیگر، شاهد افزایش ازدواج های بین فرهنگی هستیم. همچنین با توجه به تحولات فرهنگی در دهه های گذشته، بیشتر جوانان به دنبال عدم تبعیت از فرهنگ سنتی والدین خود، در اکثر مسائل زندگی خود به خصوص ازدواج هستند و ازدواج به سبک سنتی را نمی پسندند و ترجیح می دهند خود شریک آینده زندگی شان را انتخاب نمایند. به همین دلیل مراحل آشنایی و حتی قرار و مدارهای عقد و عروسی توسط خود زوجین گذاشته می شود. اکثر خانواده ها نیز پیرو جو روشنفکری جامعه ( روشنفکر مآبانه) از این روند تبعیت نموده و موافق این نوع آشنایی ها هستند و معمولا به گفتن این جملات معروف و کلیشه ای مانند : "مهم خودشونن، این دو تا میخوان با هم زندگی کنن" "خودشون همدیگرو بپسندند ما حرفی نداریم "بسنده می کنند. اما از آنجایی که این تفکرات و اقدامات روشنفکرگرایانه، حبابی بیش نیست پس از ازدواج، خانواده ها دخالت های گاه و بیگاه خود را در زندگی زوجین شروع می کنند و اینجاست که نقش فرهنگ پر رنگ تر می شود. فراموش نکنیم شخصیت هر فرد در محیط خانواده شکل میگیرد، بنابراین هر خانواده با توجه به زمینههای فرهنگی و تربیتی خود تاثیر متفاوتی روی فرزندان و در نتیجه چهارچوب شخصیتی آنها میگذارد. محیط زندگی، قوم و قبیله، عقاید و باورها، آداب و رسوم و توقعات و انتظارات فرد، از مسائلی است که میتواند زندگی مشترک هر عروس و دامادی را با مشکل روبهرو کند.ویژگیهای فرهنگی در تمام مراحل اجرا و برگزاری مراسم ازدواج و آداب و رسوم مربوط به آن تاثیرگذار است؛ اما نقش آن در طول زندگی بیشتر نمایان میشود و اختلافات موجود هر روز بیش از پیش باعث درگیری و بحث در مورد مسائل مختلف زندگی میشود. تصور کنید در چنین خانوادهای، پای یک کودک نیز به میان آید. تربیت و پرورش کودک نیز تبدیل به یکی از زمینههای مهم برای ناسازگاریهای دایمی زن و شوهر خواهد شد. بنابراین هر چه فرهنگ خانواده ها به هم نزدیک تر باشد سوء تفاهم های ناشی از اختلافات فرهنگی کمتر پیش می آید. ولی اگر زوجین دارای فرهنگ های کاملا متفاوتی باشند خانواده ها معمولا متوجه حرف ها و نیات رفتار و اقدامات یکدیگر نمی شوند و سوء تفاهم ها زیادی پیش خواهد آمد و شکاف های عمیقی را در روابط خانواده ها و زوجین ایجاد خواهد کرد. این شکاف بین خانواده ها، زندگی را به کام زوجین جوانی که در ابتدا صرفا به دلیل انتخاب طرف مقابل راضی به شروع این زندگی شده اند تلخ می کند. پس از مدتی آنان نیز وارد کشمکش های خانواده ها خواهند شد و در صورتی که خانواده ها نتوانند همدیگر را بپذیرند ابتدا طلاق خانوادگی ( خانواده ها روابطشان را با همدیگر قطع می کنند ) و سپس طلاق زوجین اتفاق می افتد. زوجینی که با تحصیلات بالا به ظن خودشان حساب شده و دقیق عمل کرده بودند سردرگم از اینکه چرا زندگی آنان به اینجا کشیده شده ، به دنبال شکست عاطفی و روانی مستعد بروز آسیب های بعدی مانند اعتیاد ، خودکشی ، افسردگی و ... خواهند گردید. باید گفت آنان به عنصر مهمی به نام خانواده و فرهنگ خانوادگی بی توجهی کرده اند. باید توجه کرد که در حال حاضر علیرغم تحولات فرهنگی اتفاق افتاده ، هنوز خانواده و فرهنگ های خانوادگی نقش مهمی را در زندگی هر فردی بازی می کنند و بی توجهی به این عناصر مهم آن هم در امر خطیری مانند ازدواج باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی زوجین و در نهایت از هم پاشیدگی زندگی آنان خواهد گردید. بنابراین لازم است جوانانی که قصد ازدواج دارند به این امر توجه نمایند که ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و در واقع دو خانواده نیز با هم ازدواج میکنند . بنابراین در هنگام انتخاب همسر، بیان این جمله که «من میخواهم با این فرد ازدواج کنم و کاری به خانوادهاش ندارم» متفکرانه نیست و اختلاف فرهنگی و تفاوت سطح طبقاتی در آینده مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. فردی که قرار است همسر او شود جزئی از خانوادهای است که او بیان میکند هیچ کاری با آنها ندارد و بسیاری از اخلاقیات و روحیات آنها را از کودکی آموخته است و در تربیت او نقش داشته است. بنابراین خانواده در امر ازدواج نقش مهمی دارد و یکی از موضوعاتی که در انتخاب همسر باید به آن توجه کرد، هم سطح بودن فرهنگ خانوادگی است
در پایان باید گفت اگرچه فرهنگ به تنهایی نمیتواند در اختلاف سطح طبقات تاثیرگذار باشد و نمیتوان با قاطعیت گفت که افراد از فرهنگهای مختلف نمیتوانند با هم ازدواج کنند، اما بیتردید تشابه فرهنگی میتواند نقش مهمی در موفقیت یک ازدواج داشته باشد..
به همین دلیل دختر و پسر باید تلاش کنند که خانوادههایشان از همه لحاظ بخصوص از لحاظ فرهنگی با هم سنخیت و تناسب داشته باشند، تا بهتر بتوانند یکدیگر را درک کنند.
سلام عزیزم وب قشنگی داری به وبلاگ منم سر بزن
نظر یادت نره منتظر حضورت هستم