شما ببخشی........د!!!!

اینم امتحان آخر....................

به قول گاندی معلوم نیس داره از عمرمون کم میشه یا به عمرمون اضافه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امروز تو تاکسی نشسته بودم یهو به خودم اومدم دیدم دو برابر راهی که قرار بوده سوار تاکسی بشم از مقصدم رد شدم ولی اصلا متوجه نشدم (علیرغم اینکه فک میکردم حواسم به اطراف هست ؟؟؟؟)

دیگه ترسیدم سوار تاکسی بشم گفتم این دفعه شاید سر از سبزوار در بیارم!!!!!!!!

شاید اثرات پیریه شایدم اثرات افسردگی شایدم اثرات بی حالیه شایدم .................؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میترسم بخوابم یهو یادم بره بیدار شم!!!!!!!!!

میدونم پست خیلی ناامیدکننده ایه ولی شما به بزرگواری خودتون ببخشین

امیدوارم تابستونم کلی بهتون خوش بگذره و از تعطیلاتتون به خوبی استفاده کنین!!!!!!!!

 سعی کنین  زندگی کنین و از زندگیتون لذت ببرین چون زمان اصلا منتظر من و شما نمیمونه ،واسه رفتنشم اصلا از من و شما اجازه نمیگیره!!!!!!!

سالروز شهادت دکتر شریعتی رو هم به همه ی دوستدارانش تسلیت میگم

راستی تا یادم نرفته امروز از یه دوست قدیمی و خیلی محترم عذرخواهی کردم ولی قبول نکرد(فقط گفتم که تو دلم نمونده باشه همین)!!!!!!!!!





نظرات 5 + ارسال نظر
فائزه سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ

همونی که یه جمله معروفی داره...
از هر چیزی می ترسی به آن حمله کن.
بچه ها یادتون نره تابستون هم بیاین سایت.

اکی گرفتم
امیدوارم بهتون خوش بگذره و به وبم سر بزنین

زیادی هم درس بخونین

dream دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ب.ظ

خوب قبول دارم که هیچی خونه نمیشه اما آدم بعضی وقتا به خاطر بعضی چیزا مجبوره شرایط رو قبول کنه.به قول یکی از اساتید :تو انتخاب کردی!!

به خاطر بعضی چیزا!!!میشه اجبار!!!ولی حرف استادم وری گوده
حالا کدوم استاد این حرفو زده؟؟؟؟

dream دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ق.ظ

۱ اینکه مددکار ان است که خود مدد ندهد و ما از آن مدد بطلبیم.۲.تا تعریف پیری چی باشه؟؟!!
۳.همدلی همینجوری که نمیشه...کار مددکار تخصصیه....البته آدما خودشون برا مشکلاتشون بهترین مددکار هستن.
۴.امیدوارم تابستون به همه خوش بگذره..و مطمئن باشین برین خونه همه چیز درست میشه.

وری گوددددددددددد
اخه مشکل همینه که نمیتونم برم خونه

DREAM دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ

خدا آخر عاقبت همه رو به خیر کنه.غصه نخورین پیر میشین.البته الان با توجه به این پست به نظر من نیاز به یک مددکار دارین.و یک چیز دیگه اینکه با شیرین (هم کارورزکم)هم موافقم تا حدی.

خداروشکر سی و اندی مددکار اجتماعی داریم!!!
به قول شاعر کار من از پیری گذشته(نمیدونم شاعرش کی بوده)
اصلا هیچ کدومتون همدلی نمی کنین!

شیرین یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ب.ظ

چقد از این پستای من درآوردیت که آخر هر جمله هزار تا علامت سوال و تعجب ردیف می کنی بدم میاد!
این چیزایی که نوشتی اصلا لازم نیست که تو وبلاگ کلاسی انتشار پیدا کنه.
خداییش بد میگم؟؟؟
واسه این جمله آخرتونم لازمه بگم که غصه نخور جور میشه ایشالا!

حالا چرا میزنی؟(این دفعه یه علامت سوال گذاشتم)
من که همون تو عنوانش نوشتم شما ببخشید
تازه تو متنم یه بار معذرت خواهی کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد